پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
2676-5861
39
1
2018
05
22
ارزیابی مقدار آهنرباییدهی اسپینهای هستهای جاری در تصویرگیری با استفاده از تشدید مغناطیسی (MRI) با حل معادلات بلوخ به روش تفاضل محدود
1
6
FA
سمانه
بهرامی
دانشکدهی مهندسی انرژی، دانشگاه صنعتی شریف
p_s_bahrami@yahoo.com
مهرداد
بروشکی
دانشکدهی مهندسی انرژی، دانشگاه صنعتی شریف
boroushaki@hotmail.com
منصور
عاشور
پژوهشکدهی کاربرد پرتوها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
ashoor_44@yahoo.com
10.24200/nst.2018.187
توزیع مقدار آهنرباییدهی اسپینهای هستهای جاری در ارزیابی تپهای بسامد رادیویی استفاده شده در آنژیوگرافی با استفاده از تشدید مغناطیسی هسته از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این پژوهش توزیع مقدار اسپینهای هستهای جاری در زمان اعمال تپهای انتخابی برشی <br /> مستطیلیشکل و بعد از آن با حل معادلات بلوخ به روش تفاضل محدود، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از شبیهسازی اعمال تپ انتخابی مستطیلی شکل 90 درجهای نشان میدهد که با افزایش سرعت جریان، مقادیر آهنرباییده، در اثر حرکت اسپینهای هستهای، تغییر شکل میدهد، و این تغییرات ناشی از چگونگی حرکت اسپینهای جاری است. بیشترین تغییر شکل در مقادیر عرضی یعنی، M<sub>x</sub> و M<sub>y</sub>ایجاد میشود. افزایش تندی جریان خون، تقارن در این نمایهها از بین میرود. در مقابل، در مقدار طولی یعنی، M<sub>z</sub> تغییر چندانی به جز یک تغییر جهت در راستای سرعت قابل مشاهده نیست. بهطور کلی با روش موجود میتوان توزیع مقادیر آهنرباییده را برای تپهایی با زاویههای تلنگر مختلف و همچنین ترکیب فازهای تپها به دست آورد که نتایج حاصل میتواند در بررسی بهبود مشخصههای تصویری نگاشتهای آنژیوگرافی با تشدید مغناطیسی و بررسی بیشتر تأثیر رشته تپهای طراحی شده بر روی اسیپینهای جاری مورد استفاده قرار گیرد.
آهنربایش,معادلات بلوخ,اسپینهای هستهای جاری,روش تفاضل محدود,تصویرگیری با تشدید مغناطیسی
https://jonsat.nstri.ir/article_187.html
https://jonsat.nstri.ir/article_187_a593f337b129d613b942f209391ff1c5.pdf
پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
2676-5861
39
1
2018
05
22
محاسبهی توزیع دز در براکیتراپی نوترونی با چشمهی 252Cf از طریق شبیهسازی مونتکارلو و مقایسه با دادههای تجربی
7
16
FA
غلامحسین
ایزدیوصفی
گروه فیزیک، دانشگاه بیرجند، بیرجند ـ ایران
محمدمهدی
فیروزآبادی
گروه فیزیک، دانشگاه بیرجند، بیرجند ـ ایران
ایرج
جباری
گروه مهندسی هستهای، دانشگاه اصفهان، اصفهان ـ ایران
i_jabbari@ast.ui.ac.ir
10.24200/nst.2018.188
شناخت دقیق توزیع دز در اطراف چشمههای براکیتراپی به منظور ایجاد طرحهای درمانی مناسب برای درمان سرطان ضروری است. در این پژوهش، پارامترهای دزیمتری چشمهی بالینی Cf<sup>252</sup> براساس دستورکار 43<strong>-</strong>TG و بهرهگیری از تالیهای مختلفِ (4F، 6F و 8*F) محاسبهی دز در کد MCNPX، مقدار دز در زاویهها و فاصلههای مختلف از مرکز چشمه محاسبه و با دادههای تجربی و شبیهسازی دیگران مقایسه شد. با مقایسهی نتایج این پژوهش با دادههای تجربی و مشاهدهی انطباق خوب آنها مشخص شد که مقدار دز چشمهی بالینی Cf<sup>252 </sup>در راستای محور طولی چشمه دارای بیشینه مقدار خود است که با توجه به وابستگی زاویه<sub></sub>ای مقدار دز به تابع هندسی در دستورکار 43<strong>-</strong>TG، گستردگی بیشتر توزیع مواد پرتوزا در این راستا نسبت به راستاهای دیگر و در نتیجه بیشتر بودن مقدار شار نوترون در این راستا، دلیل این ازدیاد است. همچنین نتایج تالیهای 4F و 6F در محاسبات دزیمتری نوترون از نتایج تالی 8*Fدقیقتر و سرعت محاسبات بیشتر است. محاسبات دزیمتری در این پژوهش، مشخصهیابی دزیمتری مقدماتی چشمهی بالینی Cf<sup>252</sup> به منظور طراحی و کاربرد در طرحهای درمانی در کشور را فراهم نموده است.
براکیتراپی,نوترون,252Cf,دزیمتری,مونتکارلو
https://jonsat.nstri.ir/article_188.html
https://jonsat.nstri.ir/article_188_9168fd2e232a72abfc4afb75748e5c54.pdf
پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
2676-5861
39
1
2018
05
22
اندازهگیری مقدار رآکتیویتهی معادل میلههای کنترل در رآکتور صفر- قدرت آب سنگین (HWZPR) با سوخت ترکیبی
17
22
FA
پروین
کاویانی
پژوهشکدهی راکتور و ایمنی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
pn_kaviani@yahoo.com
محمد
مشایخ
پژوهشکدهی راکتور و ایمنی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
جمشید
خورسندی
پژوهشکدهی راکتور و ایمنی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
حسین
خلفی
پژوهشکدهی راکتور، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی
10.24200/nst.2018.189
میلههای کنترل و ایمنی، سیستم تخلیهی اضطراری آب سنگین، سیستم اندازهگیری سطح آب و سیستمهای مربوط به تنظیم توان رآکتور، سیستمهایی هستند که در رآکتور صفر- قدرت آب سنگین (HWZPR) برای کنترل رآکتیویته مورد استفاده قرار میگیرند. بنابراین مقدار رآکتیویتهی معادل میلههای کنترل و ایمنی باید معیارهای لازم برای ایمنی رآکتور را فراهم نمایند. کاربرد میلههای ایمنی، در خاموش کردن رآکتور به صورت معمول و نیز در هنگام بروز حادثه است. طبق معیارهای ایمنی بهرهبرداری از رآکتور، مقدار رآکتیویتهی معادل میلهها باید بیش از رآکتیویتهی مثبت اضافی ذاتی رآکتور باشد، در هنگام بروز حادثه سریعاً وارد قلب شده و رآکتیویتهی مثبت را جبران نماید. میلههای کنترل به منظور کنترل گذر از حالت زیربحرانی به حالت فوقبحرانی مورد استفاده قرار میگیرند. طبق راهنمای ایمنی رآکتور به منظور بهرهبرداری ایمن از رآکتور، در شرایط نزدیک به حالت بحرانی، آهنگ اعمال رآکتیویتهی مثبت نباید بیش از <sup>4-</sup>10×2 <span style="text-decoration: line-through;">s</span>(k/Δk)/s بوده و مقدار رآکتیویتهی معادل هر میلهی کنترل نیز باید کمتر از 0.2 درصد Δk/k باشد. طبق محاسبات و اندازهگیریهای انجام شده، این شرایط در رآکتور صفر- قدرت آب سنگین فراهم شده است. با تغییر سوخت رآکتور از فلزی به ترکیب فلزی و اکسید، مقدار رآکتیویتههای معادل میلههای کنترل اندازهگیری و طبق نتایج به دست آمده امکان برآورده شدن معیارهای ایمنی پیشگفته، در ترکیب سوخت جدید تأیید شد.
رآکتور صفر- قدرت آب سنگین,رآکتیویته,سوخت ترکیبی
https://jonsat.nstri.ir/article_189.html
https://jonsat.nstri.ir/article_189_543d7f7016856b18f8f8fd31b840d6d7.pdf
پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
2676-5861
39
1
2018
05
22
بررسی سرعت حرکت لایهی جریان در یک دستگاه پلاسمای کانونی با انرژی 2.2 کیلوژول
23
29
FA
محمد امیر حمزه
تفرشی
پژوهشکدهی پلاسما و گداخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
داریوش
رستمیفرد
پژوهشکدهی پلاسما و گداخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
علی
نصیری
پژوهشکدهی پلاسما و گداخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
alinasiri0057@gmail.com
10.24200/nst.2018.190
این مقاله پس از معرفی اجمالی دستگاه پلاسمای کانونی 1-MTPF، نمونههایی از دادههای تجربی آن را ارایه میدهد. دادهها نشان میدهند که میتوان با انتخاب فشار گاز و ولتاژ تخلیهی مناسب، شرایطی را فراهم کرد تا تنگش پلاسما در محدودهی خاصی از زمان اتفاق بیفتد. علاوه براین، تأثیر فشار گاز و ولتاژ تخلیه بر سرعت متوسط حرکت لایهی جریان نیز مورد بررسی قرار گرفت که نشان داد که در صورت استفاده از گاز آرگون، بیشینهی سرعت متوسط حرکت لایهی جریان در حدود <sup>1-</sup>5cm µs است که میتواند با ترکیبهای مختلفی از فشار گاز و ولتاژ تخلیه به دست آید. با استفاده از مفهوم ضریب سرعت، سرعت حرکت لایهی جریان در لحظهی تنگش نیز مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که در دو آزمایش مختلف با فشار گاز و ولتاژ تخلیهی متفاوت، یکسان بودن زمان تنگش حدوداً بیانگر یکسان بودن سرعت متوسط حرکت لایهی جریان است.
پلاسمای کانونی,زمان تنگش,لایهی جریان,ضریب سرعت
https://jonsat.nstri.ir/article_190.html
https://jonsat.nstri.ir/article_190_82ec4f24b33c5d52c99d03597b94aff9.pdf
پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
2676-5861
39
1
2018
05
22
اکتشاف عناصر خاکی نادر با استفاده از پرتوزایی؛ مطالعه موردی: معدن باغک، سنگان
30
45
FA
سید سعید
قنادپور
گروه اکتشاف، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر
s.ghannadpour@aut.ac.ir
ادشیر
هزارخانی
گروه اکتشاف، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر
شاهید
نوریان
گروه اکتشاف، شرکت اسکام
shahidnoorian@gmail.com
عباس
گلمحمدی
دانشگاه جامع علمی کاربردی، مجتمع سنگ آهن سنگان
10.24200/nst.2018.191
با تکیه بر پرتوزایی و با کمک روش پرتوسنجی، نمونهبرداری از معدن باغک در معادن سنگان به انجام رسید. در اکثر موقعیتهای پیجویی اورانیم انجام شده در ایران، بهویژه در پهنهی ایران مرکزی، همراهی و غنیشدگی عناصر خاکی نادر از عوارض معمول شناخته شده است. مشاهدهی ارتباط بین عناصر خاکی نادر و پرتوزا سبب شده است که بررسی ارتباط آنها در انواع دیگری از کانیسازی نیز مدنظر قرار گیرد و در صورت وجود چنین ارتباطی، در اکتشاف این عناصر از خاصیت پرتوزایی بهره گرفته شود. در واقع هدف مطالعه، بررسی وجود یا عدم وجود چنین ارتباطی در یک معدن اسکارنی به عنوان یک مطالعهی موردی متفاوت با کانیسازیهای ایران مرکزی و در صورت وجود آن، ارایهی یک روش اکتشافی و الگوی نمونهبرداری بهینه برای کشف این عناصر است. یافتهها نشان میدهد که علاوه بر وجود چنین ارتباطی در برخی کانیسازیهای مربوط به ایران مرکزی، ارتباط و همبستگی بسیار قابل قبولی بین این عناصر در یک معدن دیگر با کانیسازی نوع آهن- اسکارن در سنگان نیز وجود دارد. در نهایت میتوان اذعان داشت که با توجه به مشاهدهی چنین ارتباطی بین این دو دسته از عناصر در چندین کانیسازی متفاوت و وجود شباهتهایی از نظر ژئوشیمی، ضرورت مطالعهی بیشتر و دقیقتر در آن به منظور معرفی روشهای پرتوسنجی به عنوان روشهایی مؤثر در اکتشاف عناصر خاکی نادر، کاملاً احساس میشود. فکر و روش معرفی شده در این پژوهش برای کشف عناصر خاکی نادر، میتواند به کمک بررسیهای تکمیلی در این مورد، دیدگاه مناسبی را در پیش روی تصمیمگیران این صنعت قرار دهد.
روشهای پرتوسنجی,عناصر خاکی نادر,عناصر پرتوزا,معدن باغک,سنگان
https://jonsat.nstri.ir/article_191.html
https://jonsat.nstri.ir/article_191_8d2194fa102252278f05d408ae30a100.pdf
پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
2676-5861
39
1
2018
05
22
برنامهریزی تحقیق و توسعهی ساخت قرصهای سوخت هستهای توریم با استفاده از روش رهنگاری فنآوری
46
61
FA
افسانه
احمدی
1. مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور 2.پژوهشکده مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
سید سپهر
قاضی نوری
دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه تربیت مدرس
سید جواد
احمدی
پژوهشکده مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
sjahmadi@aeoi.org.ir
بهزاد
سلطانی
دانشکده مکانیک، دانشگاه کاشان
فاطمه
ثقفی
دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران
نیلوفر
محسنی
0000-0001-5383-9473
پژوهشکده مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
nmohseni@aeoi.org.ir
10.24200/nst.2018.192
افزایش تقاضای جهانی انرژی، همراه با حاد شدن مسائل مربوط به انتشار گازهای گلخانهای و محدودیتهای موجود در استفادهی گسترده از انرژیهای تجدیدپذیر، رشد مجدد انرژی هستهای را در آینده اجتنابناپذیر میسازد. به دلیل اهمیت امنیت انرژی و تأمین پایدار منابع، مدیریت بهتر پسماند و نیز عدم کاربرد در تکثیر سلاحهای هستهای، بسیاری از کشورها استفاده از سوخت توریمی در حوزهی انرژی هستهای را مورد توجه قرار دادهاند. اما انتخاب فنآوریهای مناسب و تصمیمگیری صحیح در مورد سرمایهگذاری برای مدیران تحقیق و توسعه و سیاستگذاران به علت محدودیت منابع کاری بسیار دشوار است. هدف از این مقاله بهکارگیری رهنگاری فنآوری برای پشتیبانی از برنامهریزی توسعهی فنآوری تولید قرصهای سوخت هستهای توریم است. رویکرد شروع سریع T-Plan برای رهنگاری محصول فنآوری ساخت قرصهای سوخت هستهای توریم انتخاب شد. با برگزاری کارگاهها و مصاحبه با متخصصان، نوع محصول (قرص سوخت) از میان گزینههای مختلف سوختهای کاربیدی، اکسیدی و فلزی، قرصهای ترکیبی اکسید توریم- اورانیم با غنای %4.8 انتخاب و مشخصههای عملکردی آن تعیین شد. براساس میزان اهمیت فنآوری که از شاخصهای توانمندی و جذاب بودن به دست آمد، در خصوص فنآوریهای تولید پودر، روشهای رسوبگیری و سل- ژل به عنوان دو روش انتخابی در نظر گرفته شدند. در فنآوری تولید قرص دو روش قرصسازی با ریزگویهای سل- ژل (SGMP) و متالورژی پودر انتخاب شدند. در نهایت با پیشنهاد سرفصلهای پژوهشی برای دستیابی به دانش فنی تولید قرص سوخت هستهای توریم از طریق اکتساب درونزا، رهنگاشت توسعهی فنآوری تولید قرص سوخت هستهای توریم تدوین شد.
رهنگاری فنآوری,تحقیق و توسعه,سوخت هستهای توریم
https://jonsat.nstri.ir/article_192.html
https://jonsat.nstri.ir/article_192_5310a3b649ac70f1a914e874f3b5389a.pdf
پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
2676-5861
39
1
2018
05
22
بررسی پارامترهای مؤثر بر بازیابی وانادیم از کانسنگ ساغند یزد (آنومالی 2) با استفاده از فرایند تشویهی قلیایی- فروشویی اسیدی
62
71
FA
داود
قدوسینژاد
1. پژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران 2. دانشکدهی مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی بابل
مجید
تقیزاده
دانشکدهی مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی بابل
10.24200/nst.2018.193
در این پژوهش استخراج وانادیم از کانسنگ منیتیتی آنومالی 2 ساغند یزد، امکانسنجی شد. برای انجام این مهم از فرایندهای تشویهی قلیایی و فروشویی اسیدی استفاده شد. ابتدا کانسنگ تا ابعاد زیر 100 میکرون خرد و ساییده شد. فرایند تشویه با مخلوط کردن نمونه با مقدار معینی از نمک سدیم کربنات، در داخل کوره در درجه حرارت و زمان معین انجام شد. فروشویی نمونهی تشویه شده، با سولفوریک اسید با غلظت مشخص و در درجه حرارت، نسبت مایع به جامد، و زمان مشخص به انجام رسید. تأثیر پارامترهای مهم تشویه و فروشویی بر بازدهی استخراج وانادیم از کانسنگ مورد بررسی در این پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به نتایج آزمایشها، مقادیر بهینهی درجه حرارت، نمک مصرفی و زمان فرایند تشویه به ترتیب: 1000 درجهی سلسیوس، 40 درصد وزنی و 2 ساعت هستند. همچنین مقادیر غلظت سولفوریک اسید، درجه حرارت، نسبت مایع به جامد و زمان فرایند فروشویی بهینه شدند. بیشینه بازدهی استخراج وانادیم در شرایط بهینهی فروشویی: غلظت سولفوریک اسید 4 مول بر لیتر، درجه حرارت 85 درجهی سلسیوس، نسبت مایع به جامد برابر با 10 میلیلیتر بر گرم و زمان 5 ساعت برابر با %87.8 به دست آمد.
بازیابی وانادیم,تشویهی قلیایی,فروشویی اسیدی,کانسنگ آنومالی 2
https://jonsat.nstri.ir/article_193.html
https://jonsat.nstri.ir/article_193_558801770a069974159cf31c42ad2c9c.pdf
پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
2676-5861
39
1
2018
05
22
جداسازی و انتقال انتخابی زیرکنیم (IV) و نیوبیم (V) از محیط هیدروکلریک اسید از طریق غشای مایع تودهای
72
84
FA
سعید
علمدار میلانی
پژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
امیر
چرخی
پژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
acharkhi@aeoi.org.ir
سعید
عشقی
پژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
10.24200/nst.2018.194
(با عرض پوزش به علت اشکال پیش آمده در فرمول نویسی، اصل چکیده را از فایل pDF مقاله مطالعه فرمایید)<br /> جداسازی زیرکنیم و نیوبیم از لانتانیدها در محیط هیدروکلریک اسید و انتقال انتخابی آنها از طریق غشای مایع تودهای مورد بررسی آزمایشگاهی قرار گرفت. تریبوتیل فسفات (TBP)، تری- ان- اکتیل آمین (TNOA) و دی بنزو-18- کراون- 6 (؟) رقیق شده در کروزن و بنزن به عنوان حامل به کار گرفته شدند. اثرات عاملهای مختلف مانند غلظت هیدروکلریک اسید در محلولهای خوراک و بازیابی (عریانساز)، نوع و غلظت حامل (TNOA، TBP و ?) در فاز غشا، بر روی فرایندهای جداسازی و انتقال زیرکنیم (IV) و نیوبیم (V) مورد بررسی قرار گرفتند. استخراج زیرکنیم (IV) و نیوبیم (V) از محلول هیدروکلریک اسید 9 مولار به درون فاز غشاء با باقی گذاشتن لانتانیدها در محلول خوراک به وسیلهی تریبوتیل فسفات (TBP) %30 حجمی در کروزن فراهم شد. هیدروکلریک اسید 0.5 مولار، بازیابی کمٌی زیرکنیم (IV) و نیوبیم (V) را فراهم نمود. به علاوه، مطالعهی سینتیک انتقال نشان داد که روند انتقال نیوبیم (V)، سینتیک کمی سریعتر از سینتیک زیرکنیم (IV) ارایه میدهد. سینتیک انتقال زیرکنیم (IV) و نیوبیم (V) با فرض یک واکنش متوالی مرتبهی دوم برگشتناپذیر مورد بررسی قرار گرفت. مشخص شد که ثابت سرعت انتقال نیوبیم (V) از فاز دهنده به فاز غشا و از غشا به فاز پذیرنده، به ترتیب، حدود 98 و 24 درصد بزرگتر از ثابت سرعت انتقال زیرکنیم (IV) است.
جداسازی,انتقال انتخابی,غشای مایع تودهای,محیط هیدروکلریک اسید,TBP,TNOA,?,نیوبیم,زیرکنیم,سینتیک
https://jonsat.nstri.ir/article_194.html
https://jonsat.nstri.ir/article_194_815f1ff82464f269c180f5de918e05cd.pdf
پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
2676-5861
39
1
2018
05
22
مطالعه ساختاری، الکترونی و ترمو شیمیایی برهمکنش یون سه ظرفیتی لانتانیم و استخراجکنندههای دی گلیکول آمیدی با استفاده از روشهای نظریهی تابعی چگالی
85
95
FA
طیبه
حسیننژاد
گروه شیمی، دانشکدهی فیزیک و شیمی، دانشگاه الزهرا
فاطمه
ماموسی
گروه شیمی، دانشکدهی فیزیک و شیمی، دانشگاه الزهرا
fateme.mamusi@gmail.com
10.24200/nst.2018.195
دی گلیکول آمیدها به طور گستردهای برای استخراج یونهای لانتانیدها و آکتینیدها از پسماندهای هستهای و افزایش کارایی این ترکیبات در فرایند استخراج مورد توجه قرار دارند. در این پژوهش، تغییرات ساختاری دی گلیکول آمیدها در برهمکنش با یون سه ظرفیتی لانتانیم با استفاده از روشهای نظریهی تابعی چگالی به لحاظ ساختاری، الکترونی و ترمودینامیکی مورد مطالعه قرار گرفته است. در این رابطه، برخی از تغییرات ساختاری در دی گلیکول آمیدها، از جمله جایگزینی اکسیژن اتری با نیتروژن و اضافه شدن استخلاف متیل و نیز گروههای متیلن میان اکسیژن اتری و گروههای کربنیلی به زنجیرهی دی گلیکول آمید بررسی شده است. دادههای ترمودینامیکی محاسبه شده نشان میدهد که اضافه کردن گروههای متیلن میان اکسیژن اتری و گروههای کربنیلی کارایی قدرت استخراج این لیگاندها را کم میکند. علاوه بر این، هگزان نرمال در مقایسه با دودکان حلال مطلوبتری در فرایند تشکیل کمپلکس است، که در توافق با نتایج تجربی است. برخی مرتبهها و طولهای پیوندی کلیدی در محصولات بررسی و مقادیر انرژی تغییر ساختار لیگاند طی فرایند تشکیل کمپلکس با یون لانتانیم بحث شده است.
استخراجکنندههای دیگلیکول آمیدی,یون لانتانیم,تغییرات ساختاری,نظریهی تابعی چگالی,توابع ترمودینامیکی
https://jonsat.nstri.ir/article_195.html
https://jonsat.nstri.ir/article_195_e5ccefb2110348e8b149e939288cb86e.pdf
پژوهشگاه علوم و فنون هستهای
مجله علوم و فنون هسته ای
1735-1871
2676-5861
39
1
2018
05
22
ارزیابی عملکرد دانه و پایداری عملکرد در لاینهای جهشیافتهی کلزا (Brassica napus) با استفاده از رهیافت GGE بایپلات
96
102
FA
بهنام
ناصریان خیابانی
پژوهشکدهی کشاورزی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران
bnaserian@aeoi.org.ir
بهرام
علیزاده
مؤسسهی تحقیقات اصلاح و تهیهی نهال و بذر، ازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
alizadeh.bahram@gmail.com
10.24200/nst.2018.196
به منظور ارزیابی عملکرد دانه و پایداری عملکرد لاینهای جهشیافته حاصل از پرتودهی رقم 003 RGS با پرتو گاما آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار در طی سالهای زراعی 90 تا 92 در مزرعهی پژوهشکدهی کشاورزی هستهای اجرا شد. عملکرد دانهی ژنوتیبها در طی دو سال آزمایش اختلاف معنیدار داشتند. اثر متقابل سال ´ ژنوتیپ (GE) در سطح احتمال %5 معنیدار بود. شناسایی و جداسازی لاینهای جهشیافته در روشهای اصلاح به کمک جهش بهخصوص در صفات کمّی به دلیل وجود اثرهای متقابل محیط و ژنوتیپ اهمیت بالایی دارد. روش بایپلات روش مؤثری در جداسازی و انتخاب لاینهای جهشیافته براساس صفات مورد اندازهگیری و نیز پایداری صفت در طول زمان است. در این پژوهش برای انتخاب لاین برتر از میان 32 لاین جهشیافته از روش GGE بایپلات استفاده شد. با این روش سه لاین جهشیافته RG14، RG16 و RG31 بهعنوان لاینهای برتر با عملکرد بالا و پایدار، معرفی شد. بر اساس نتایج این آزمایش، روش اصلاح به کمک جهش در اصلاح کلزا بسیار مؤثر و سودمند است.
دانههای روغنی,کلزا,اصلاح به روش جهش,GGE بایپلات
https://jonsat.nstri.ir/article_196.html
https://jonsat.nstri.ir/article_196_d11af50ba16392196831379eaff18abb.pdf