پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Optimization of reflectance pulse oximeter source-detector space using
analytical model of light propagation in heterogeneous tissue to accurate
diagnosis of Hypoxia tumoral tissueبهینهسازی فاصله منبع-آشکارساز پالس اکسیمتر انعکاسی با استفاده از تحلیل تئوری انتشار پراکندگی نور در بافت ناهمگن جهت تشخیص دقیق هایپوکسی بافت تومورال114109010.24200/nst.2020.1090FAمحسنمحرابیپژوهشکدهی کاربرد پرتوها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 8486-11365، تهران ـ ایرانمحمدقنادی مراغهپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 8486-11365، تهران ـ ایران0000-0002-3370-1810سعیدستایشیگروه مهندسی هستهای، دانشکدهی مهندسی انرژی و فیزیک، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، صندوق پستی: 4413-15875، تهران ـ ایرانJournal Article20190209Pulse oximetry is a very significant method in medical monitoring . Due to the restriction in the use of the transmission pulse oximeter in high-density tissues, this research aims to focus on the study and development of the reflectance pulse oximeters, because it is able to show the blood oxygen saturation level (2SaO) in various densities. To this end, considering the benefits of photon diffusion theory over Beer-Lambert law, a new mathematical (analytical) method was developed to investigate the inensity reflective light propagation in a heterogeneous medium such as a fingerprint. Then, using the obtained analytical model, source-detector space was optimized so that by decreasing the sensitivity of the motion effects on light scattering the accuracy rate will increase. To verify the results obtained from the analytical model, Monte Carlo simulation results were used as a standard method compared to experimental data. This comparison showed the agreement of the analytical model with the results of these two methods with minor differences. By using the sensitivity function, the optimum distance of the detector from the light sourcewas obtained 4.8 mm and 2.8 mm for red and infrared lights, respectively. An overview of the results suggests that light propagation characteristics can be accurately assessed through an analytical modelپالس اکسیمتری یک روش بسیار مهم در نمایش علائم حیاتی محسوب میشود. با توجه به محدودیت استفاده از پالس اکسیمتر انتقالی در بافتهای با ضخامت زیاد، هدف این پژوهش بر مطالعه و توسعه پالس اکسیمترهای انعکاسی به دلیل نشان دادن سطح اشباع اکسیژن خون (<sub>2</sub>SaO) در هر ضخامتی متمرکز میباشد. بدین منظور، با در نظر گرفتن مزایای تئوری انتشار فوتون نسبت به تئوری بایر-لامبرت (Beer-Lambert Law) به ارایه یک مدل ریاضی (تحلیلی) جدید توسعه یافته برای بررسی شدت انتشار نور انعکاسی در یک محیط ناهمگن مانند انگشت اشاره دست پرداخته میشود. سپس با استفاده از تحلیل مدل ریاضی به دست آمده، به بهینهسازی فاصله آشکارساز نسبت به منبع انتشار نور در پالس اکسیمتر انعکاسی پرداخته میشود به نحویکه میزان دقت با کاهش حساسیت نسبت به تأثیر حرکت بر پراکندگی نور، افزایش یابد. برای راستیآزمایی نتایج به دست آمده از مدل ریاضی، از نتایج شبیهسازی مونتکارلو به عنوان یک روش استاندارد و همچنین دادههای تجربی استفاده شد. این مقایسه نشاندهندهی انطباق مناسب مدل ریاضی با نتایج مربوط به این دو روش با اختلاف جزیی میباشد. فاصله بهینه آشکارساز از منبع نور نیز با استفاده از تابع حساسیت برای نور قرمز و مادونقرمز به ترتیب mm 8<sub>/</sub>2 وmm8<sub>/</sub>4 به دست آمد. بررسی کلی نتایج بیانگر آن است که میتوان ویژگیهای انتشار نور را با دقت خوبی از طریق مدل تحلیلی مورد ارزیابی قرار داد.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Acid leaching kinetic study of vanadium from Saghand –e- Yazd magnetite oreمطالعه سینتیکی فروشویی اسیدی وانادیم از کانسنگ مگنتیتی ساغند یزد1524109110.24200/nst.2020.1091FAداودقدوسینژادپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 8486-11365، تهران ـ ایرانعلیرضاخانچیپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 8486-11365، تهران ـ ایرانمجیدتقیزادهدانشکدهی مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی بابل، صندوق پستی: 484، بابل ـ ایرانJournal Article20190611In the present research, the vanadium recovery mechanisms from Saghand –e- Yazd magnetite ore by sodium carbonate was studied as oxidant and acid leaching technology, and also the effect of the different parameters on the kinetics of the vanadium dissolution was investigated. The results showed that the temperature of roasting, the time of roasting , sodium carbonate as the factor of roasting, as well as the temperature of leaching, time of leaching, size of ore particles, sulfuric acid concentration, and liquid to solid ratio are very important factors in the efficiency of vanadium extraction from ore. Optimum parameters in roasting process were considered temperature: 1000 °C, roasting time: 2 h, sodium carbonate: 40 wt% (additive roasting), also leaching temperature: 85 °C, leaching time: 4 h, particle size: smaller than 100 microns the concentration of sulfuric acid: 4 M and liquid to the solid ratio: 10/1 mL/g were obtained in the leaching process. According to the kinetic study of the vanadium leaching based on SCM model, it was concluded that the control effect of the leaching process is intra-particle penetration. Therefore, the vanadium leaching process follows the 1-2/3X-(1-X)<sup>2.3</sup> kinetic model. Also, the activation energy of the process was 2.19 kcal per mole, which corresponds to the reported theoretical values for the state in which the intra-particle penetration controls the processدر این پژوهش، سازوکار بازیابی وانادیم از کانسنگ مگنتیتی ساغند یزد به وسیله کربنات سدیم به عنوان اکسیدان و تکنولوژی فرایند فروشویی اسیدی مورد بررسی قرار گرفت و همچنین تأثیر پارامترهای مختلف بر روی سینتیک انحلال وانادیم بررسی گردید. نتایج نشان داد که درجه حرارت تشویه، زمان تشویه و کربنات سدیم به عنوان عامل تشویه و همچنین درجه حرارت فروشویی، زمان فروشویی، اندازه ذرات کانسنگ، غلظت اسید و نسبت مایع به جامد از عوامل بسیار مهم در بازده استخراج وانادیم از کانسنگ میباشند. پارامترهای بهینه فرایند شامل درجه حرارت °C 1000، زمان 2 ساعت و مقدار نمک کربنات سدیم 40 درصد وزنی در فرایند تشویه در نظر گرفته شد، همچنین درجه حرارت °C 90، زمان 5 ساعت، اندازه ذرات کمتر از 100 میکرون، غلظت اسید 4 مولار و نسبت مایع به جامد <sup>1-</sup>mL.g 1<sub>/</sub>10 در فرایند فروشویی به دست آمد. با توجه به بررسی سینتیکی فرایند فروشویی وانادیم بر اساس مدل SCM، چنین نتیجه شد که کنترلکننده واکنش فرایند فروشویی، نفوذ داخل ذرهای میباشد. بنابراین فرایند فروشویی وانادیم از مدل سینتیکی <sup>3/2</sup>(X-1)-X3<sub>/</sub>2-1 = K<sub>D</sub> tپیروی میکند. همچنین انرژی اکتیواسیون فرایند برابر با 19<sub>/</sub>2 کیلو کالری بر مول حاصل گردید که با مقادیر تئوری گزارش شده برای حالتی که نفوذ داخل ذرهای کنترلکننده واکنش است، مطابقت دارد.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Feasibility study of Promethium-147 production as an industrial radionuclide
through neutron irradiation of neodymium in Tehran Research Reactor (TRR)امکانسنجی تولید رادیونوکلید صنعتی پرومتیم-147 به روش پرتودهی نوترونی نئودیمیم در رآکتور تحقیقاتی تهران2531109210.24200/nst.2020.1092FAسیداحسانحسینیپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 8486-11365، تهران ـ ایرانمحمدقنادی مراغهپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 8486-11365، تهران ـ ایران0000-0002-3370-1810علیبهرامی سامانیپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 8486-11365، تهران ـ ایرانسیمیندختشیروانیپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 8486-11365، تهران ـ ایرانحجتالهصالحیپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 8486-11365، تهران ـ ایرانJournal Article20190524Promethium is one of the rare earth elements of Lanthanides. This element is no found on the earth’s crust. All its isotopes are radioactive. The isotope <sup>147</sup>Pm is a pure beta emitter and very useful in industry because of its radioactive specifications. To name its applications one can point to usage as beta source in nuclear gauges, self-luminary lamps and nuclear batteries. This radioisotope produces via two methods, one from extraction of fission products waste and the second from thermal neutron irradiation of <sup>146</sup>Nd. In this research, natural neodymium was irradiated in Tehran Research Reactor (TRR) and the gamma and beta spectrums were obtained. In addition, theoretical calculations were done. In this way, acceptable consistency in the results was obtained and the activity and radioactivity of the products were comparedپرومتیم یکی از عناصر گروه لانتانیدها است که گرچه در زمره عناصر نادر خاکی دستهبندی میگردد، اما هیچ یک از ایزوتوپهای این عنصر بهصورت طبیعی بر روی کره زمین یافت نمیشود. تمامی ایزوتوپهای این عنصر رادیواکتیو هستند. رادیوایزوتوپ Pm<sup>147</sup> بهدلیل ویژگیهای مناسب، یک رادیونوکلید مورد توجه در صنعت است. استفاده از انرژی گرمایی ناشی از واپاشی ذره بتا، چشمههای نوری یا ابزارهای بتاولتاییک، چشمه بتا در دستگاههای ضخامتسنج و بهویژه استفاده از آن در مقادیر بسیار کم در حد میلیگرم در باتریهای اتمی، نمونههایی از کاربرد این رادیوایزوتوپ است. روشهای غالب تولید این رادیونوکلید شامل جداسازی آن از محصولات شکافت و یا پرتودهی نوترونی نئودیمیم-146 است. در این مطالعه برای تولید پرومتیم-147، نئودیمیم طبیعی در رآکتور تحقیقاتی تهران مورد پرتودهی قرار گرفت. طیفهای گاما و بتا محصولات پرتودهی آنالیز شد و همچنین محاسبه نظری از طریق حل همزمان معادلههای دیفرانسیلی زنجیرههای واپاشی با استفاده از نرمافزار متلب، نیز انجام شد. به این ترتیب تطابق قابل قبولی در نتایج به دست آمده و میزان فعالیت و پرتوزایی محصولات مقایسه شد.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Study of the quadrupole deformation parameter in heavy and superheavy nucleiمطالعه پارامتر تغییرشکل چارقطبی محوری در هستههای سنگین و فوق سنگین3239109310.24200/nst.2020.1093FAهادیزنگنهدانشکدهی فیزیک، دانشگاه دامغان، صندوق پستی: 41167-36716، دامغان ـ ایران0000-0003-2487-9307اعظمکارداندانشکدهی فیزیک، دانشگاه دامغان، صندوق پستی: 41167-36716، دامغان ـ ایرانمحمد هادیهادیزاده یزدیگروه فیزیک، دانشکدهی علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، صندوق پستی: 1436-91775، مشهد ـ ایرانJournal Article20190805In this paper, the potential energy surfaces of nuclei with atomic numbers Z=90-100 within the microscopic-macroscopic Cranked Nilsson-Strutinsky (CNS) formalism are studied, and the axial quadrupole deformation parameter for these isotopes has been calculated. Our calculations showed that the nuclei in this mass region have an average deformation about ε<sub>2</sub>=0.2 in the ground state and an average deformation about ε<sub>2</sub>=0.6 in the isomeric state. With increasing the neutron number or proton number, the axial quadrupole deformation increases slightly, and the potential minima appear at a relatively larger deformation. Therefore, in the studied mass region, the nucleus will be more elongated with increasing the mass number. Also the effect of change of spin on the fission barrier height is studied. The results obtained from the CNS model was compared with the experimental results and also the results of other theoretical models. This comparison showed that the CNS models, as well as the HFBCS model have the better accuracy in comparison with the other models, and so these are the proper models to produce the quadrupole deformation parameters of heavy and superheavy nuclei.در این مقاله، سطوح انرژی پتانسیل هستههایی با اعداد اتمی 100-90 Z = را در چارچوب میکرو- ماکروسکوپیکی نیلسون-استروتینسکی پیچ و تابی (CNS) مطالعه شده، و سپس پارامتر تغییر شکل چارقطبی محوری ε<sub>2</sub> برای این ویژه هستهها (نوکلئیدها) محاسبه شدهاند. محاسبات نشان داد، در این ناحیه جرمی، هستهها در حالت پایه دارای تغییر شکل میانگین در حدود 20<sub>/</sub>0= ε<sub>2</sub>، و در حالت ایزومری دارای تغییر شکل میانگین در حدود 60<sub>/</sub>0= ε<sub>2</sub> هستند. با افزایش تعداد نوترونها یا تعداد پروتونها، پارامتر تغییر شکل چارقطبی محوری افزایش کمی مییابد و کمینههای پتانسیل در تغییر شکلهای نسبتاً بزرگتری ظاهر میشوند. بنابراین، در ناحیه جرمی مورد مطالعه، با افزایش عدد جرمی هسته کشیدهتر خواهد شد. نتایج به دست آمده از مدل با نتایج تجربی و همچنین نتایج دیگر مدلهای نظری مقایسه شدهاند. این مقایسه نشان میدهد مدل CNS در کنار مدل HFBCS از دقت بهتری در مقایسه با دیگر مدلها برخوردار هستند و بنابراین مدلهای مناسبی برای تولید پارامترهای تغییر شکل چارقطبی هستههای سنگین و فوق سنگین هستندپژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521LBLOCA accident investigation using TRACE code in a VVER-1000 reactorبررسی حادثه LBLOCA با استفاده از کد TRACE در رآکتور 1000VVER-4049109410.24200/nst.2020.1094FAسجاداکباتانی املشیدانشکدهی مهندسی هستهای، دانشگاه شهید بهشتی، کدپستی: 1983963113، تهران ـ ایرانامیدصفرزادهدانشکدهی فنی و مهندسی، دانشگاه شاهد، کدپستی: 3319118651، تهران ـ ایرانامیرسعیدشیرانیدانشکدهی مهندسی هستهای، دانشگاه شهید بهشتی، کدپستی: 1983963113، تهران ـ ایرانJournal Article20191016The loss of coolant accident is due to the reduction of the coolant fluid volume in the first circuit. The direct cause of this accident is the mechanical failure or fatigue in the material of the first circuit components during the power plant operation. This accident, which is a design-based accident, is an important factor in assessing a nuclear power plant safety. If the break occurs in the main circuit of the first circuit with a diameter greater than 25% of the cross-section area, it shall be referred to as a large break. In this paper, this accident with a break diameter of 850 mm is modeled and analyzed using the TRACE code in a VVER-1000 reactor. The TRACE code is specifically designed for coolant loss accidents. With the help of this analysis, it is possible to have an accurate estimate of the reactor's safety and to obtain significant economic considerations instead of conservative assumptions assessment. Finally, the results of the TRACE code have been compared with the final safety analysis report of the power plant as well as previous research by the RELAP5. The results indicate the accuracy of the TRACE code in modeling the large break accident.حادثه از دست رفتن خنککننده ناشی از کاهش حجم سیال خنککننده مدار اول است. عامل مستقیم این حادثه، خرابی یا خستگی مکانیکی ماده تشکیلدهنده اجزای مدار اول در هنگام عملکرد نیروگاه است. این حادثه که یک حادثهی مبنای طرح است و عامل مهمی در ارزیابی ایمنی نیروگاه هستهای است. درصورتیکه شکست در خط لوله اصلی مدار اول با قطر بیش از ۲۵ درصد سطح مقطع خط لوله رخ دهد، به آن شکست بزرگ اطلاق میشود. در این مقاله، حادثه فوق با قطر شکست 850 میلیمتر، با استفاده از کد TRACE در یک رآکتور 1000VVER- مدلسازی و تحلیل شده است. کد TRACE به صورت خاص برای حادثه از دسترفتن سیال خنککننده طراحی شده است. با این تحلیل میتوان بهجای فرضیات محافظهکارانه در ارزیابی ایمنی رآکتور برآورد دقیقی از ایمنی رآکتور داشت و ملاحظات اقتصادی قابل توجهی بهدست آورد. در پایان، نتایج بهدست آمده از کد TRACE با دادههای گزارش نهایی تحلیل ایمنی نیروگاه و همچنین نتایج تحقیقات پیشین مبتنی بر 5RELAP مقایسه شده است. نتایج نشانگر دقت کدTRACE در مدلسازی حادثه شکست بزرگ استپژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Study of Biological Effects of Fast Neutrons (2-14 MeV) Using Monte
Carlo Method on DNA Atomic Modelمطالعهی اثرات زیستی نوترونهای سریع ( MeV14-2) با روش مونتکارلو بر ساختار اتمی مادهی وراثتی سلولهای زنده5059109510.24200/nst.2020.1095FAاعظمذبیحیگروه فیزیک، دانشکده علوم پایه، دانشگاه بوعلی سینا، کدپستی: 3697-19395، همدان- ایرانقاسمفروزانیگروه فیزیک، دانشگاه پیام نور، صندوق پستی: 4697-19395، تهران-ایرانفریدسمسارهامرکز تحقیقات بیوشیمی و بیوفیزیک، دانشگاه تهران، صندوق پستی: 1384-13145،تهران – ایرانامیرمصلحیپژوهشکده کاربرد پرتوها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، صندوق پستی: 3486-11365، تهران-ایران0000-0003-3497-5036پیمانرضائیانپژوهشکده کاربرد پرتوها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، صندوق پستی: 3486-11365، تهران-ایرانJournal Article20190303This study investigates the direct effect of fast neutrons with the energy ranging from 2MeV to 14MeV, and calculates the single-strand break and double-strand break on the Deoxyribon Nucleic Acid (DNA) atomic structure, using Monte Carlo method. To this end, Geant4 toolkit and its low energy extension, known as Geant4-DNA, were used. The DNA atomic structure extracted from the Protein data bank and water was selected as a substance for the biological matter. The step length in low energy extension works is in the range of nanometer and less. On the other hand, the average free paths of neutrons in the energy rang from 2MeV to 14MeV was obtained in the unit of centimeters. Under these circumstances, running the program using a computing system will also be lengthy. As a result, the spectrum of secondary particles from neutron interactions with the atoms of water molecules was targeted. The Evaluated Nuclear Data File (ENDF) and the theoretical calculation were used to extract secondary particle spectra. This method reduces the execution time to more than about one-tenth. Then, the relative biological effectiveness (RBE) of the neutrons were also simulatedusing <sup>60</sup>Co γ-rays as the reference quality. The model succeeded in reproducing the general behavior of RBE as a function of neutron energy, which agrees well with the data reported in the literature.مطالعهی حاضر به بررسی اثرات مستقیم پرتوهای نوترون سریع در محدودهی انرژی 2 تا MeV 14 و محاسبهی شکستهای تکرشتهای و دو رشتهای ساختار اتمی DNA به روش مونتکارلو میپردازد. بدینمنظور از ابزار Geant4 و بستهی انرژیهای پایین Geant4-DNA استفاده شد. ساختار اتمی DNA استخراج شده از بانک داده پروتیین و مادهی آب به عنوان محیط زیستی انتخاب شدند. در فیزیک لیست مرتبط به انرژیهای پایین، طول گام در مرتبه نانومتر و کمتر است و از سوی دیگر مسیر آزاد متوسط نوترونها در محدودهی مورد بحث در مرتبهی سانتیمتر به دست آمد. با این شرایط اجرای برنامه با استفاده از رایانه محاسباتی نیز طولانی خواهد بود. در نتیجه طیف ذرات ثانویهی ناشی از برهمکنش نوترون با اتمهای مولکولهای آب به هدف تابیده شد. طیف ذرات ثانویه با کمک کتابخانه ENDF و محاسبات نظری استخراج شد. با این روش مدت زمان اجرای برنامه به بیش از تقریباً یک دهم کاهش یافت. سپس اثر بخشی بیولوژیکی نسبی، RBE، نوترونها با انتخاب پرتوهای گامای کبالت 60، به عنوان تابش مرجع محاسبه شد. نتایج، رفتار تقریباً ثابتی را برای RBE برحسب تابعی از انرژی پیشبینی میکند که همخوانی بسیار خوبی نیز با پژوهشهای دیگر دارد.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521The effect of electron characteristics on the optimum transport into the
dense pre-plasma for fast-shock ignition conceptتأثیر مشخصههای الکترونی بر ترابرد بهینه درون پیشپلاسمای چگال در مدل افروزش سریع-شوکی6073109610.24200/nst.2020.1096FAسیدابوالفضلقاسمیپژوهشکدهی پلاسما و گداخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 51113-14399، تهران- ایرانسمیرافقیهدانشکدهی فیزیک، دانشگاه دامغان، صندوق پستی: 41167-36716، دامغان - ایرانبابکخانباباییدانشکدهی فیزیک، دانشگاه دامغان، صندوق پستی: 41167-36716، دامغان - ایرانJournal Article20190418In this paper, the effect of the initial electron energy with E<sub>0</sub>=1-10 MeV, its distribution function and pre-plasma background temperature T=0.5-10 keV on the optimum transport into the dense fuel with the density ρ<sub>c</sub>=292-828 g.cm<sup>-3</sup> have been investigated analytically for fast-shock ignition concept. The analytical results showed that for T<sub>e </sub>≥ 5 keV, the Coulomb logarithm of the charged particle is weakly dependent on the pre-plasma temperature, and it seems that the plasma stopping power is approximately independent of background temperature. Therefore, it could be concluded that pre-plasma temperature is not a key parameter for the electron penetration improvement, and the electron penetration can be optimized by a decrement of fuel density and increment of electron incident energy; in a way that the optimal condition obtained about E<sub>0</sub>≈4.5 MeV for electron incident energy and ρ<sub>c</sub>=300 g.cm<sup>-3</sup> for pre-plasma density. Furthermore, investigating the impact of the fast ignitor wavelength and electron energy distribution function showed that the electron distribution function is almost independent of the background temperature and by considering quasi two-temperature distribution function for electron and fast ignitor wavelength λ<sub>if </sub>≈ 0.35 µm, the optimized penetration may be obtained. The analytical results showed an acceptable agreement with those of Monte Carlo simulations.در این پژوهش، تأثیر انرژی اولیه الکترون با گستره 1 تا MeV 10، تابع توزیع آن و دمای پیش پلاسمای زمینه keV 10-5<sub>/</sub>0 T<sub>e </sub>= بر ترابرد بهینه درون سوخت پیش فشرده با چگالی <sup>3-</sup>g.cm 828-292 = ρ<sub>c</sub>در مدل افروزش سریع- شوکی به صورت نیمهتحلیلی مطالعه شده است. نتایج نشان داد برای keV 5 ≤ T<sub>e</sub>، لگاریتم کولنی برخورد ذرات باردار به دما وابستگی ضعیفی دارد و به نظر میرسد توانتوقف پلاسما تقریباً مستقل از دمای زمینه است. بنابراین دمای پیش پلاسما عامل تاثیرگذاری بر افزایش نفوذ الکترونها به درون سوخت نیست و با افزایش انرژی الکترونها و کاهش چگالی، نفوذ الکترون به درون سوخت افزایش مییابد؛ به طوریکه شرایط مناسب را میتوان در محدوده انرژی از مرتبه MeV 5<sub>/</sub>4 و چگالی <sup>3-</sup>g.cm 300 ≈ <sub>c</sub>ρ در نظر گرفت. بررسی تأثیر طول موج افروزنده سریع و تابع توزیع الکترونها بر بهبود انتقال انرژی نشان داد که تابع توزیع انرژی تقریباً مستقل از دمای زمینه است و با در نظر گرفتن طیف دو دمایی برای الکترونها و طول موج افروزنده سریع از مرتبه µm 35<sub>/</sub>0 ≈ λ<sub>if</sub>، نهشت انرژی الکترونها با آهنگ یکنواختتری درون پلاسما انجام میشود. نتایج نیمهتحلیلی با شبیهسازی مونتکارلو مورد راستیآزمایی قرار گرفته و سازگاری خوبی را با آن نشان میدهدپژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Target Nano-particles size effect on the laser proton acceleration in
the TNSA mechanismتأثیر اندازه قطر نانوذرات هدف در شتابدهی لیزری پروتون در رهیافت TNSA7480109710.24200/nst.2020.1097FAمحمدجعفرجعفریپژوهشکدهی پلاسما و گداخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 51113-14399، تهران- ایرانالنازیزدانیگروه فیزیک، دانشکدهی علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، صندوق پستی: 175-14115، تهران ـ ایرانسمیهرضاییپژوهشکدهی پلاسما و گداخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 51113-14399، تهران- ایرانJournal Article20210109One of the most common laser proton acceleration mechanism is Target Normal Sheath Acceleration (TNSA) method. The use of a foam layer in front of the main target plays an important role in the amount of laser energy absorption by the electrons and consequently the acceleration of the proton. The front layer can be either uniform and homogeneous or nano-structured. In this study, by assuming a nanostructured foam layer, and using two-dimensional particle simulations code, the effect of nanoparticle’s radius on the proton cut-off energy is investigated. Particles with radii of 10, 60 and 120 nm and random sizes in the range of 10 to 120 nm have been studied and simulated in a front layer with thickness of 10 and 20 μm with near-critical average density at laser intensity (I≈10<sup>20</sup>W/cm<sup>2</sup>). According to the results, in the case of thin foam layer, the differences of electron and consequently proton spectra are negligible. However, by increasing the foam thickness, the influence of nanoparticle radius causes a further dissociation in the final proton energy spectra. So that, the proton energy increases almost 45% by reducing the nanoparticle size from 120 nm to 10 nm.یکی از رایجترین روشهای شتابدهی پروتون، روش شتابدهی از غلاف پشت هدف (TNSA) میباشد. استفاده از یک لایه فوم در جلوی هدف اصلی نقش به سزایی در میزان جذب انرژی لیزر توسط الکترونها و به تبع آن شتابدهی پروتون ایفا میکند. این لایه میتواند با چگالی یکنواخت و همگن و یا با چگالی موضعی در یک ساختار نانو باشد. در این پژوهش با فرض بهکارگیری لایه فوم با ساختار نانو و با استفاده از شبیهسازیهای دو بعدی ذرهای، به مطالعه اثر اندازه نانوذرات پیشلایه در انرژی نهایی پروتون پرداخته میشود. ذرات با شعاعهای 10، 60 و 120 نانومتر و نیز با اندازههای تصادفی در بازه 10 تا 120 نانومتر در هدف با لایه فومی در دو ضخامت 10 و 20 میکرومتر و با چگالی میانگین نزدیک بحرانی در شدت لیزری 10 = a (معادل <sup>2</sup>W/cm 10<sup>20</sup>≈I) مطالعه و شبیهسازی شدهاند. مطابق با نتایج بهدست آمده در هدف با ضخامت 10 میکرومتر اختلاف بیشینه انرژی جمعیت الکترونی و در نتیجه پروتونها ناچیز و قابل صرفنظر کردن است. هر چند با افزایش ضخامت هدف، تغییر اندازه شعاع نانوذرات تأثیر قابل توجهی در انرژی نهایی طیف پروتون میگذارد. به طوری که با کوچککردن اندازه شعاع نانوذرات از 120 نانومتر به 10 نانومتر افزایش حدود %45 در بیشینه انرژی پروتون مشاهده میشود.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Qualitative and quantitative assessment of the effect of respiratory
movement on right lung tumors in PET/CT imagesارزیابی کمی و کیفی اثر حرکت تنفسی بر تومورهای ریه راست در تصاویر PET/CT8188109810.24200/nst.2020.1098FAفرشتهغلامیگروه پرتوپزشکی، مهندسی انرژی و فیزیک، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، صندوق پستی: 15875-4413، تهران- ایرانمجتبیشمسایی زفرقندیگروه پرتوپزشکی، مهندسی انرژی و فیزیک، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، صندوق پستی: 15875-4413، تهران- ایراناحسانعلی بیگیپژوهشکدهی فیزیک و شتابگرها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 1339-14155، تهران ـ ایران0000-0001-6292-7811مستانهصانعیگروه رادیوتراپی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، صندوق پستی: 354-14665، تهران- ایرانبهنوشتیموریانگروه پرتوپزشکی، مهندسی انرژی و فیزیک، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، صندوق پستی: 15875-4413، تهران- ایرانJournal Article20191026For specific clinical diagnoses, positron emission tomography (PET) can detect more sites of disease than conventional anatomical imaging such as x-ray computed tomography (CT) or magnetic resonance imaging (MRI). Interpretation of PET can be difficult; however, PET images have few anatomical landmarks for determining the location of abnormal findings. Combining PET and CT images acquired sequentially on their separate devices provides a partial solution to this problem. In earlier years PET/CT has an important role in detecting tumors, planning radiation treatment and evaluating response to therapy. Differences in PET and CT imaging time, especially in the lung region, cause artifacts and errors in estimating tumor uptake and volume determination. The purpose of this paper was to investigate qualitative and quantitative errors due to respiratory artifacts on tumors of the lung. For this purpose, the XCAT phantom was used to simulate respiratory motion and also, STIR was used to apply attenuation maps on reconstruction of PET images. The evaluation of results was performed by ROI and SUL<sub>max</sub> parameters. The images from various methods of attenuation correction, indicated that respiratory motion on regions above the lungs is poorly. The best method is the Initial review of PET images to obtain the size and location of the tumor and then make a decision about the appropriate respiratory phase based on the size and location of the tumor for attenuation correction of PET images.در تشخیصهای بالینی خاص، قدرت مکانیابی PET در تعیین عارضه نسبت به تصویربرداریهای آناتومیکی معمولی همچون CT و MRI بیشتر بوده و تفسیر تصاویر PET، کمی دشوار است. ترکیب تصاویر PET و CT راه حلی برای تعیین یافتههای غیرطبیعی، به دلیل عدم وجود نشانههای اختصاصی آناتومیکی است. در سالهای اخیر PET/CT نقش مهمی در تشخیص تومورها، طراحی درمان پرتودرمانی و ارزیابی پاسخ به درمان، دارد. متفاوت بودن زمان تصویربرداری PET و CT، به ویژه در ناحیه ریه، سبب به وجود آمدن آرتیفکت و در نتیجه خطا در تخمین مقدار جذب و تعیین حجم تومور میشود. هدف از این مقاله، بررسی خطاهای کمی و کیفی ناشی از آرتیفکتهای تنفسی در تومورهای ریه است. بدینمنظور از فانتوم XCAT جهت شبیهسازی حرکت تنفسی و STIR جهت اعمال نقشههای تضعیف بر تصاویر PET و بازسازی تصاویر استفاده شد. ارزیابی نتایج به کمک آنالیز ROI و پارامتر SUL<sub>max</sub> صورت گرفت. تصاویر حاصل از روشهای مختلف تصحیح تضعیف بیانگر تأثیر ناچیز حرکت تنفسی بر نواحی بالای ریه میباشد. نتایج نشان داد بهترین روش بررسی اولیه تصاویر PET جهت استخراج اندازه و موقعیت تومور در ریه، و سپس تصمیمگیری در مورد فاز تنفسی مناسب برمبنای اندازه و موقعیت تومور، میباشدپژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521International requirements of nuclear regulatory bodyالزامات بینالمللی سازمان تنظیم و نظارت بر اجرای مقررات هستهای89101109910.24200/nst.2020.1099FAصالحرضایی پیش رباطپژوهشکدهی فیزیک و شتابگرها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1339-14155، تهران- ایرانJournal Article20190819Nuclear Regulatory Body is a state-run institution which is created by act of parliaments. The main responsibility of this body is to formulate, approve and enforce regulations and rules regarding safety, security and safeguarding nuclear activities within the framework of the main and upstream laws, and to monitor the implementation of these regulations and rules. Nowadays, the establishment of safety and security in nuclear activities, both in national and international levels is essentially dependent on the existence of such an institution. Although the establishment of a state institution lies under the sovereign jurisdiction of states, in terms of significance and sensitivity of nuclear regulatory bodies in regulating of nuclear activities, in both national and international levels, the international community and International Atomic Energy Agency have provided certain requirements concerning the necessity of creation and effective independence of these regulatory bodies, which states logically and legally have to comply with them. After explaining the concept of this organization, the present article examines and evaluates the legal bases of the mentioned requirements and the degree of alignment of the current structure of the country's regulations and nuclear supervision with those requirementsسازمان تنظیم و نظارت بر اجرای مقررات هستهای نهاد دولتی است که در چارچوب قانون مصوب مجالس قانونگذاری تشکیل میگردد. مسئولیت اصلی این نهاد، تدوین، تصویب و اعمال مقررات و ضوابط مربوط به ایمنی، امنیت و پادمان فعالیتهای هستهای در چارچوب قوانین اصلی و بالا دستی و نظارت بر اجرای این مقررات و ضوابط است. امروزه استقرار ایمنی و امنیت در فعالیتهای هستهای در سطح ملی و بینالمللی، اساساً در گرو وجود چنین نهادی است. هر چند که تأسیس یک نهاد دولتی در صلاحیت حاکمیتی دولتها قرار میگیرد، اما نظر به حساسیت، اهمیت و ضرورت فراملی و بینالمللی، اجرای مقررات مربوط به ایمنی، امنیت و پادمان فعالیتهای هستهای در سطح ملی و جهانی، جامعه بینالمللی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی الزاماتی را در خصوص ضرورت تأسیس و ضرورت برخورداری آن از استقلال مؤثر و همچنین کارکردهای این سازمان، که مسئولیت به نظم درآوردن ایمنی، امنیت و پادمان فعالیتهای هستهای از طریق تدوین، تصویب و به اجرا درآوردن ضوابط و مقررات دارد، پیشبینی نمودهاند که حسب مورد دولتها به لحاظ منطقی، فنی و یا حقوقی ملزم به رعایت آنها میباشند. مقاله حاضر پس از تبیین مفهوم این سازمان، مبانی حقوقی الزامات مذکور، میزان همسویی ساختار کنونی سازمان تنظیم و نظارت بر اجرای مقررات هستهای کشور با آن الزمات را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده استپژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Synthesis of Clinoptilolite-Polyacrylonitrile Nano Composite for removal of zirconium from aqueous solution: Investigation and evaluation of effective parameters on sorption process, kinetic, thermodynamic and adsorption isotherms parametersسنتز نانوکامپوزیت کلینوپتیلولیت- پلیآکریلونیتریل به منظور حذف زیرکونیم از محلولهای آبی: بررسی و ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر فرایند جذب، پارامترهای سینتیکی، ترمودینامیکی و ایزوترمهای جذبی102116110010.24200/nst.2020.1100FAسعیدحبیب اللهیگروه شیمی، دانشگاه پیام نور، صندوق پستی: 4697-19395، تهران- ایرانمژگانایروانیپژوهشکدهی راکتور و ایمنی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، صندوق پستی: 1589-81465، اصفهان ـ ایرانعلیرضازارعانگروه شیمی، دانشگاه پیام نور، صندوق پستی: 4697-19395، تهران- ایرانJournal Article20181021In the present research, composite adsorbents consisting of nano clinoptilolite and polyacrylonitrile (PAN) were prepared. The synthesized composites were characterized by XRD, XRF, FT-IR, DTG and SEM analysis techniques, and finally the adsorption behavior of the composites toward zirconium was investigated. In this nano adsorbent, nano-zeolite clinoptilolite acts as an active component for the absorption of zirconium ions, and polyacrylonitrile plays a bining role. In addition, by changing the size of zeolite particles from micrometer to nanoscale, the adsorption capacity and the kinetic of the adsorption process was increased significantly. The absorption rate by nanocomposites was very rapid and more than 75% of the maximum absorption capacity for zirconium was obtained in the first 5 hours. The SEM image showed that zeolite particles are bonded to each other by a PAN polymer. The porous structure of the nanocomposite allowed permeation of the ions from solution into nanocomposite beads and reaching the ion exchange sites. The effect of pH, initial ion concentration, contact time, and temperature were examined. The optimum contact time and pH were 24 h and 2, respectively. The maximum adsorption capacity of the composite was 18.65 mg.g<sup>-1</sup> and the composite was able to remove 80% of Zr<sup>+4</sup> from 0.01 meq.mL<sup>-1</sup> aqueous solutions. The kinetic and thermodynamic parameters were extracted. The experimental data were well fitted with a pseud-second order kinetic model with good correlation coefficients. In addition, the theoretical values obtained from the equation showed a good agreement with experimental values. Therefore, the pseudo-second order kinetic equation can be considered as a suitable model for interpreting experimental data. The agreement of the experimental data with the Pseudo-second order kinetic model showed that overall rate constant controlled by chemical sorption. In addition, the constant rate of absorption by nanocomposites was higher than that of a clinoptilolite-polyacrylonitrile-macrometric composite. In other words, the absorption of zirconium ion on nanocomposite was significantly higher than that of a zeolite composite with macro dimensions. Positive ΔH° and negative ΔG° were indicative of the endothermic and spontaneous nature of process. The equilibrium data were analyzed by the Langmuir, Freundlich, and Dubinin–Radushkviech isotherm models. D-R isotherm model indicated that ions were uptake through an ion exchange process. The obtained R<sub>L</sub> values range between 0 to 1, indicating Zr adsorption was favorable. Comparison of Q<sub>0</sub> values for adsorbents showed that the nanocomposite has the highest absorption capacity for zirconium ion. This high Q<sub>0</sub> value can be explained by the nanoscale size of the composite.در این پژوهش کامپوزیتهایی با استفاده از پلیاکریلونیتریل و زئولیت نانوکلینوپتیلولیت تهیه شد. کامپوزیتهای سنتز شده با استفاده از تکنیکهایSEM ،DTG ،FT-IR ،XRF ،XRD مورد شناسایی قرار گرفتند و در نهایت جذب یون زیرکونیم از محلولهای آبی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این نانوجاذب نانو زئولیت کلینوپتیلولیت به عنوان جزء فعال برای جذب یون زیرکونیم عمل میکند و پلیاکریلونیتریل نقش متصلکننده را دارد. به علاوه با تغییر اندازه ذرات زئولیت از میکرومتر به مقیاس نانو، علاوه بر افزایش ظرفیت، سینتیک فرایند جذب نیز به شدت افزایش یافت. سرعت جذب توسط نانوکامپوزیت بسیار سریع بوده و بیش از %75 از بیشینه ظرفیت جذب برای زیرکونیم در 5 ساعت اول به دست آمد. تصویر SEM نشان داد که ذرات زئولیت توسط پلیمر PAN به یکدیگر متصل شدهاند. ساختار متخلخل نانوکامپوزیت اجازه نفوذ یونهای موجود در محلول به درون دانههای نانوکامپوزیت و رسیدن به جایگاه تعویض یون را فراهم کرد. اثر پارامترهای pH، دما، زمان و غلظت بر میزان جذب بررسی گردید. زمان تماس و pH بهینه به ترتیب 24 ساعت و 2 بود. بیشینه ظرفیت جذب نانو کامپوزیت <sup>1-</sup>mg.g 65<sub>/</sub>18 به دست آمد. جاذب در شرایط بهینه توانایی حذف %80 از یون زیرکونیم از یک محلول <sup>1-</sup>meq.mL 01<sub>/</sub>0 را دارد. همچنین پارامترهای سینتیکی و ترمودینامیکی استخراج شد. دادههای تجربی با مدل سینتیکی شبه درجه دوم با ضرایب همبستگی بسیار خوبی برازش شدند. بهعلاوه مقادیر تئوری به دست آمده از معادله با مقادیر تجربی توافق خوبی نشان داد. لذا میتوان معادله سینتیکی شبه درجه دوم را مدل مناسبی به منظور تفسیر دادههای تجربی دانست. توافق دادههای تجربی با مدل سینتکی شبه درجه دوم نشان داد مرحله تعیینکننده سرعت، مرحله تعویض یون است. بهعلاوه ثابت سرعت جذب توسط نانوکامپوزیت نسبت به کامپوزیت کلینوپتیلولیت-پلیاکریلونیتریل ماکرومتری مقادیر بیشتری را نشان داد. به عبارتی جذب یون زیرکونیم بر روی نانوکامپوزیت با سرعت قابل ملاحظهای نسبت به کامپوزیت ساخته شده با زئولیت با ابعاد ماکرو انجام شد.ΔH° مثبت و ΔG°منفی نشان داد که فرایند جذب زیرکونیم گرماگیر و خودبهخودی است. دادههای تعادلی با استفاده از مدلهای لانگمویر، فروندلیچ و دوبینین- رادشکویچ ارزیابی شد. براساس مدل ایزوترمی دوبینین-رادشکویچ، جذب یون زیرکونیم از طریق فرایند تعویض یون انجام میشود. مقادیر به دست آمده برای R<sub>L</sub> در محدودهی 0 تا 1 بود که نشاندهندهی ماهیت مطلوب فرایند جذب زیرکونیم میباشد. مقایسه مقادیر Q<sub>0</sub>به دست آمده برای جاذبها نشانداد که نانوکامپوزیت دارای بیشترین ظرفیت جذبی برای یون زیرکونیم میباشد. این مقدار بالای Q<sub>0</sub> را میتوان با توجه به ابعاد نانومتری کامپوزیت توجیه کرد.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Contrast evaluation of digital industrial radiography images
using FLUKA simulationبررسی کنتراست تصاویر پرتونگاری صنعتی دیجیتال با استفاده از شبیهسازی توسط کد فلوکا117125110110.24200/nst.2020.1101FAمریمخداکرمیگروه مهندسی هستهای، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، صندوق پستی: 768-13185، تهران- ایرانبهروزرکرکپژوهشکده راکتور و ایمنی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، صندوق پستی: 1339-14155، تهران- ایران0000-0002-9497-146Xمهدیصالحی باروقگروه مهندسی هستهای، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، صندوق پستی: 768-13185، تهران- ایران0000-0002-5680-0002Journal Article20190531Monte Carlo method is widely used for simulation of industrial and medical radiography due to its powerful ability to simulate statistical phenomena such as radiation generation and transport, and detection processes. Digital radiography is practically applied in two branches of computational radiography (CR) and direct radiography (DR). In this study, computational radiography simulation using the FLUKA Monte Carlo code was developed to provide a framework for studying image contrast as one of the most important parameters of image quality. To investigate the contrast a standard aluminum sensitivity component made of ASTM 1647 standard was used. The simulation of this gauge, along with a complete simulation of the X-ray generator and imaging plate, has been done to assess the image contrast, and and a method has been presented to examine the image contrast. In order to validate the proposed method, practical experiments have been carried out on the contrast sensitivity standard gauge. The simulation results obtained through the proposed method are in good agreement with the results of practical experiments.روش مونتکارلو بهدلیل توانمندی در شبیهسازی پدیدههای آماری همچون تولید و ترابرد پرتوها و فرآیندهای آشکارسازی یکی از روشهایی است که بهطور گسترده برای شبیهسازی در پرتونگاری صنعتی و پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد. پرتونگاری دیجیتال به صورت کاربردی در دو شاخه پرتونگاری محاسباتی (CR) و پرتونگاری مستقیم (DR) استفاده میشود. در این پژوهش، شبیهسازی پرتونگاری محاسباتی با استفاده از کد مونتکارلوی فلوکا بهمنظور فراهم آوردن بستری برای مطالعه کنتراست تصویر بهعنوان یکی از مهمترین پارامترهای کیفیت تصویر انجام شده است. برای بررسی کنتراست در این تحقیق، یک قطعه استاندارد حساسیت کنتراست از جنس آلومینیم ساخته شده مطابق استاندارد ASTM 1647 مورد استفاده قرار گرفته است. شبیهسازی این قطعه همراه با شبیهسازی کاملی از دستگاه مولد پرتوهای X و صفحات تصویرساز جهت بررسی کنتراست تصویر انجام شده و روشی برای بررسی کنتراست تصویر ارایه گردیده است. بهمنظور تصدیق روش ارایه شده آزمایشات عملی بر روی قطعه استاندارد انجام شده است. نتایج حاصل از شبیهسازی به روش ارایه شده انطباق مناسبی با نتایج آزمایشات عملی دارند.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Measuring the temperature variation of refractive index of water by digital interferometry for manufacturing an optical dosimeterاندازهگیری تغییرات دمایی ضریب شکست آب با استفاده از روش تداخلسنجی دیجیتال به منظور ساخت دزیمتر نوری126135110210.24200/nst.2020.1102FAسحرسلیمی میدانشاهیگروه فیزیک، دانشکدهی فیزیک شیمی، دانشگاه الزهرا، صندوق پستی: 1993893973، تهران ـ ایرانمحمدرضارشیدیان وزیریپژوهشکدهی فوتونیک و فناوریهای کوانتومی، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 13-14399511، تهران ـ ایران0000-0002-4775-4606امیرمحمدبیگزادهپژوهشکدهی کاربرد پرتوها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 3486-11365، تهران ـ ایران0000-0003-1162-5113فاطمهشهشهانیگروه فیزیک، دانشکدهی فیزیک شیمی، دانشگاه الزهرا، صندوق پستی: 1993893973، تهران ـ ایرانJournal Article20191021Using coherent light sources for manufacturing optical dosimeters is of considerable interest. Optical dosimeters are mostly employed for radiotherapy applications; where knowing the temperature dependency of refractive index of the used material in the core of dosimeter, often water, is required. In this work, by setting up and employing an interferometer in the laboratory, the temperature dependency of refractive index of water is measured. The setup is fully described and the required theoretical relations for interpreting the experimental data are developed. Comparing the results with the previous experimental data provided by other groups, demonstrats good compromise and confirms the accuracy of the measurements. It is shown that the second-order polynomial model can be efficiently used for interpreting the measurement data. The results of this study can be used in all those applications where knowing the temperature dependency of refractive index of water is a prerequisiteاستفاده از منابع نوری همدوس برای ساخت دزیمترهای نوری بسیار مورد توجه است. دزیمترهای نوری بیشتر برای کاربردهای پرتودرمانی مورد استفاده قرار گرفته و برای چنین کاربردهایی اطلاع از وابستگی دمایی ضریب شکست ماده مورد استفاده در قلب دزیمتر، اغلب آب، موردنیاز است. در این کار، با برپایی و استفاده از یک تداخلسنج در محیط آزمایشگاه، وابستگی دمایی ضریب شکست آب اندازهگیری شده است. نوع چیدمان مورد استفاده به تفصیل توصیف شده و روابط نظری موردنیاز برای تفسیر دادههای تجربی بهدست آمده است. مقایسه نتایج با دادههای تجربی پیشین نشاندهندهی مطابقت مطلوب و صحت اندازهگیریها است. نشان داده شده است که مدل چندجملهای مرتبه دوم را میتوان به خوبی برای تفسیر دادههای اندازهگیری مورد استفاده قرار داد. نتایج ارایه شده در این مطالعه را میتوان برای کلیه کاربردهایی که در آنها اطلاع از وابستگی دمایی ضریب شکست آب پیشنیاز است به کار گرفت.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Systematic power scaling of dynamically stable Nd:YAG resonators in
single-transverse-mode laser operationتوانافزایی نظاممند با تشدیدگرهای Nd:YAG پایدار دینامیکی در کارکرد لیزری تک مد عرضی136144110310.24200/nst.2020.1103FAداودرزاقیپژوهشکدهی فوتونیک و فناوریهای کوانتومی، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 1339-14155، تهران ـ ایرانمحمدرضامقدمپژوهشکدهی فوتونیک و فناوریهای کوانتومی، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 1339-14155، تهران ـ ایرانمرتضیساسانی قمصریپژوهشکدهی فوتونیک و فناوریهای کوانتومی، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 1339-14155، تهران ـ ایرانJournal Article20181119The present research deals with the investigation of systematic power scaling of Nd:YAG laser systems by preserving the beam quality and misalignment sensitivity. Firstly, by using the distributed refractive power model and the GLAD software, a single dynamically stabilized rod was proposed. The proposed resonator, in comparison with its flat symmetric counterpart, showed a higher fundamental mode volume (at least twelve times) and exhibited the same amount of misalignment sensitivity. Then, due to the limitation of increasing the pumping power in the process of power scaling, the periodic multi-rod resonators, were used based on a basic dynamic stable resonator. Effectiveness of periodic resonators in fundamental mode power scaling have been investigated because of increment of the fundamental mode volume. The results of the investigation have been validated via a two-rod periodic laser resonator. The results can be useful for power scaling of single transverse mode Nd:YAG lasers, without degrading the beam quality and generating more misalignment sensitivity. <br /> در این پژوهش به موضوع افزایش نظاممند توان لیزر Nd:YAG با حفظ کیفیت باریکه خروجی و عدم افزایش حساسیت به تنظیم پرداخته شده است. در ابتدا با استفاده از مدل توان انکساری توزیعیافته و نرمافزار GLAD، یک تشدیدگر مبنای تک میلهای پیشنهاد شد که به صورت دینامیکی پایدار است، در مقایسه با همتای تخت متقارن خود، از حجم مد اصلی بالاتری (حداقل دوازده برابر) برخوردار بوده و در عینحال حساسیت به تنظیم یکسانی دارد. در ادامه به دلیل محدودیت توان دمشی حین توانافزایی، از تشدیدگرهای چند میلهای تناوبی مبتنی بر یک طرح مبنا استفاده شده است. کارآیی تشدیدگرهای تناوبی در توانافزایی تک مد، به واسطه افزایش حجم مد اصلی لیزر، مورد آزمون و بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی از طریق یک تشدیدگر لیزری دو میلهای مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج این پژوهش میتواند برای بالا بردن توان لیزرهایNd:YAG تک مد عرضی، بدون کاستن از کیفیت پرتوی خروجی و ایجاد حساسیت به تنظیم بیشتر، مفید باشد.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Effect of temperature on the physical specifications of contrast agent
in magnetic resonance imaging: chitosan-MnFe2O4 magnetic nanoparticlesاثر دما روی مشخصههای فیزیکی مادهی حاجب در تصویرگیری تشدید مغناطیسی هستهای: نانوذرههای منگنز فریت روکش شده با کیتوزان145150110410.24200/nst.2020.1104FAعلیخرمدوستگروه زیستشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، صندوق پستی: 775-14515، تهران ـ ایرانمنصورعاشورپژوهشکدهی کاربرد پرتوها، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 3486-11365، تهران ـ ایرانکمالصابریانپژوهشکدهی مواد و سوخت هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی ایران، صندوق پستی: 8486-11365، تهران ـ ایراناکرمعیدیگروه زیستشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، صندوق پستی: 775-14515، تهران ـ ایرانJournal Article20180515In this study, manganese ferrite nanoparticles (MnFe<sub>2</sub>O<sub>4</sub>) coated with chitosan (Ch-MnFe<sub>2</sub>O<sub>4</sub>) was investigated at different temperatures. We reported the study of synthesis, and characteristics of this superparamagnetic agent, which were well prepared in nano-size via the chemical co-precipitation method. The Ch-MnFe<sub>2</sub>O<sub>4</sub> NPs were annealed at the temperatures of 300, 400 and 500˚C. The structure, morphology, and magnetic properties of the samples were characterized by the X-ray powder diffraction (XRD) and vibrating sample magnetometer (VSM), respectively. The results are indicating that the <br /> Ch-MnFe<sub>2</sub>O<sub>4</sub> NPs are biocompatible, and have a cubic spinel crystal structure. The average sizes of the FA-Ch-MnFe<sub>2</sub>O<sub>4 </sub>NPs were found to be dependent on the applied temperature. Also, their sizes as well as the magnetization property will extend as the temperature is increased up to 400˚C. By further increasing the temperature, however, they tend to decrease. These NPs have exhibited uperparamagnetic behavior most likely at the 400˚C temperature. Furthermore, the VSM results have been demonstrated that the number of the magnetic momentums will increase by growing the size, so that they are used as contrast agents and able to affect the relaxation time through the dipole-dipole interaction, which is useful in MRI.در این پژوهش در دماهای مختلف نانوذرههای منگنز فریت (<sub>4</sub>O<sub>2</sub>MnFe) با روش همرسوبی شیمیایی ساخته شده و با کیتوزان روکش شدند (<sub>4</sub>O<sub>2</sub>Ch-MnFe). مغناطش نانوذرهها به وسیله دستگاه مغناطیسسنج ارتعاشی (VSM) بررسی شده و از الگوی پراش پرتو ایکس (XRD) مشخص شد که نانوذرهها دارای ساختار اسپینلی مکعبی هستند. نانوذرههای ساخته شده با وجود داشتن ساختار مناسب بلوری و شکل مکعبی دارای مغناطیسپذیری بسیار ناچیزی هستند. سپس نانوذرهها در سه دمای 300، 400 و C˚500 تحت عمل گرمایش قرار گرفتند. از دمای 300 تا C˚ 400، خاصیت مغناطیسی و اندازهی نانوذرهها روند افزایشی داشت ولی بعد از آن در دمای C˚ 500 این روند سیر نزولی را نشان داد. بنابراین میتوان گفت دمای C˚ 400 مناسبترین دما برای مغناطیسپذیری این نانوذرهها است. نتیجههای حاصل از دستگاه مغناطیسسنج ارتعاشی نشان داد که افزایش اندازهی نانوذرهها باعث افزایش تعداد گشتاورهای مغناطیسی میشود و در نتیجه از این نانوذرهها میتوان به عنوان مادهی حاجب در تصویرگیری تشدید مغناطیسی استفاده کرد.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Effects of sewage sludge irradiation on uptake of macronutrients
and sodium in basil plant under greenhouse conditionsتأثیر پرتوتابی لجن فاضلاب بر جذب عناصر غذایی پرمصرف و سدیم در گیاه دارویی ریحان در شرایط گلخانهای151166110510.24200/nst.2020.1105FAبهنامعسگری لجایرگروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، صندوق پستی: 5166616422، تبریز ـ ایراننصرتالهنجفیگروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، صندوق پستی: 5166616422، تبریز ـ ایرانابراهیممقیسهپژوهشکدهی کشاورزی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1498-31485، کرج- ایران0000-0001-6379-7369محمدمسافریمرکز تحقیقات سلامت و محیط زیست، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، صندوق پستی: 5165665931، تبریز ـ ایرانجوادهادیانپژوهشکدهی گیاهان و مواد اولیه دارویی، دانشگاه شهید بهشتی، صندوق پستی: 1483963113، تهران ـ ایرانJournal Article20181007Effects of 0, 15, 30 and 60 g per kg of sewage sludge exposed to gamma irradiation at doses of 0, 5, 10 and 20 kGy were investigated on macronutrients and sodium uptakes in the basil root and shoot. The results showed that using 15 and 30 g sewage sludge per kg soil increases the uptake of phosphorus, potassium, calcium, magnesium, and sodium in the root and shoot, as well as the nitrogen of the shoot. The application of 60 g irradiated and non-irradiated sewage sludge with the irradiation doses used in this study per kg of soil did not cause significant effects on phosphorus, potassium, magnesium, and sodium absorption in the shoot and root, nitrogen in the shoot, and calcium in the root. However, it significantly decreased the calcium absorption of shoots. The maximum uptake of phosphorus, potassium, calcium and magnesium in the root and shoot and nitrogen in the shoot was obtained in 30 g per kg sewage sludge irradiated with 20 kGy absorbed dose. The maximum uptake of sodium was revealed in 30 g per kg sewage sludge irradiated with 10 kGy absorbed dose. With application of irradiated sewage sludge relative to non-irradiated in each level, the absorption of all studied elements increased in the basil root and shoot. <br /> اثر لجن فاضلاب در سطوح صفر، 15، 30 و 60 گرم بر کیلوگرم خاک که در معرض پرتو گاما با دزهای صفر، 5، 10 و kGy 20 قرار گرفته بودند، بر جذب عناصر غذایی پرمصرف و سدیم در ریشه و شاخساره گیاه ریحان بررسی شد. نتایج نشان داد که کاربرد لجن فاضلاب پرتوتابی شده و نشده در سطوح 15 و 30 گرم بر کیلوگرم خاک سبب افزایش جذب فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و سدیم ریشه و شاخساره و نیتروژن شاخساره گردید. کاربرد 60 گرم بر کیلوگرم لجن فاضلاب پرتوتابی شده و نشده با دزهای پرتوتابی مورد استفاده در این پژوهش بر جذب فسفر، پتاسیم، منیزیم و سدیم شاخساره و ریشه، نیتروژن شاخساره و کلسیم ریشه تأثیر معناداری نداشت اما باعث کاهش معنادار جذب کلسیم شاخساره نسبت به شاهد گردید. بیشترین جذب فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم شاخساره و ریشه و نیتروژن شاخساره از کاربرد 30 گرم بر کیلوگرم لجن فاضلاب پرتوتابی شده با دز kGy 20 حاصل گردید. بیشترین جذب سدیم ریشه و شاخساره نیز از کاربرد 30 گرم بر کیلوگرم لجن فاضلاب پرتوتابی شده با kGy 10 مشاهده شد. با به کارگیری لجن پرتوتابی شده نسبت به پرتوتابی نشده در هر سطح، مقدار جذب تمام عناصر مورد مطالعه در ریشه و شاخساره افزایش یافت.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521The effect of gamma radiation from Cobalt- 60 source on the seed
germination of maize (Zea mays)بررسی اثر پرتوهای گاما با منبع کبالت- 60 بر جوانهزنی بذر ذرت167174110610.24200/nst.2020.1106FAیاشارداودیگروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا، صندوق پستی: 1141، آستارا ـ ایرانرضاتقیزادهگروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا، صندوق پستی: 1141، آستارا ـ ایرانJournal Article20190313This experiment was conducted as a factorial experiment in a completely randomized design with three replications, to investigate the effect of Gamma rays on germination of maize (<em>Zea mays</em>) using the Cobalt-60 radiation therapy apparatus. The first factor consisted of 4 maize genotypes (AR64, Dehgan 400, Fajr 260 and 704) and the second factor was gamma-ray dose in eight levels (0, 50, 100, 150, 200, 300, 400 and 500 Gy). In this study, traits such as root length, stem length, coleoptile length, root number, vigor index, mean germination time and germination percentage were evaluated. The results showed that the differences between genotypes for all traits, the difference between gamma-ray levels and the interaction between genotype and gamma-ray doses factor were significant for all traits except for germination percentage. Genotype 704 with the highest mean of 92.5% and genotypes of Dehgan 400 and Fajr 260 had the lowest germination percentage. Regarding the different reaction of the cultivars to gamma-ray doses, the appropriate dose for RA64 is 100-150 Gy, for Dehgan 400 is 150 Gy, for Fajr 260 is 100 Gy and 704 is 50 Gy. However, doses higher than the values indicated for each of the cultivars had a negative effect on maize seed germination characteristics and growth.این آزمایش بهمنظور بررسی اثر پرتوهای گاما بر جوانهزنی بذر ارقام ذرت، بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در مجتمع پژوهشی البرز- پژوهشکده کشاورزی هستهای به اجرا درآمد. فاکتور اول شامل 4 ژنوتیپ ذرت (AR64، دهقان 400، فجر 260 و 704) و فاکتور دوم دز پرتو گاما در هشت سطح (صفر، 50، 100، 150، 200، 300، 400 و 500 گری) بود. در این بررسی صفات طول ریشهچه، طول ساقهچه، طول کلئوپتیل، تعداد ریشه، شاخص بنیه بذر، متوسط زمان جوانهزنی و درصد جوانهزنی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اختلاف بین ژنوتیپهای مورد بررسی از نظر کلیه صفات، اختلاف بین سطوح پرتو گاما و همچنین اثر متقابل ژنوتیپ × دز گاما، بهجز درصد جوانهزنی از نظر کلیه صفات معنیداری بود. ژنوتیپ 704 با میانگین 5<sub>/</sub>92 درصد بیشترین و ژنوتیپهای دهقان 400 و فجر 260 کمترین درصد جوانهزنی را به خود اختصاص دادند. با توجه به واکنش متفاوت ارقام مورد بررسی به دزهای پرتو گاما، دز مناسب برای رقم RA64، 50 الی 150 گری، رقم دهقان 400، 150 گری، رقم فجر 260، 100 گری و رقم 740، 50 گری خواهد بود؛ اما دزهای بالاتر از دزهای ذکر شده برای هر کدام از ارقام مذکور، بر خصوصیات جوانهزنی و رشد در بذر ذرت اثر منفی داشتند.<br /> پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521The effects of gamma irradiation on germination and morphological
traits of some cereals, legumes and vegetables plantletsتأثیر پرتودهی با پرتو گاما بر جوانهزنی و برخی از ویژگیهای ریختشناسی گیاهچههای غلات، حبوبات و سبزیجات175185110710.24200/nst.2020.1107FAزهرارضالوگروه تکنولوژی بذر، دانشکدهی کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج، صندوق پستی: 313-31485، کرج ـ ایرانسمیراشهبازیپژوهشکدهی کشاورزی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1498-31485، کرج- ایران0000-0002-9923-7571هادیفتحاللهیپژوهشکدهی کشاورزی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1498-31485، کرج- ایرانحامدعسکریپژوهشکدهی کشاورزی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1498-31485، کرج- ایرانJournal Article20181117One of priming methods to increase seed germination and seedling growth is gamma irradiation. In the present research, effects of various doses of gamma ray on germination and vegetative traits of cereals, legumes and vegetables were investigated. Irradiation was carried out using gamma cell with <sup>60</sup>Co source of 7.8×10<sup>2 </sup>Ci, with irradiation velocity of 0.087 g.s<sup>-1</sup> in four levels (10, 20, 30 and 40 Gy) in a completely randomized design with 3 replications. The results showed that germination in wheat, corn, chickpea, and tomato seeds had positive reaction to low doses of gamma radiation; However, bean and onion seed germination decreased with increasing germination dose. In mungbean, cucumber, and lettuce seeds, germination percentage increased for higher doses. The response of different seeds to gamma radiation levels is different, and for some seeds such as wheat, corn, mungbean, chickpeas, tomatoes, and cucumbers, priming with gamma irradiation can be used to increase the percentage of germination and seedling growth. In other vegetative traits no increment was observed in beans, onions, and mungbean, compared to control but the seeds of chickpeas, wheat, corn, cucumber, lettuce, and tomato increased compared to control and showed a positive reaction to priming with gamma irradiation.یکی از روشهای پیشتیمار، پرتودهی با پرتوگاما به منظور افزایش جوانهزنی بذر و تحریک رشد گیاهچه است. در این پژوهش اثرات دزهای مختلف پرتو گاما بر جوانهزنی و صفات رویشی بذر غلات، حبوبات و سبزیجات بررسی گردید. پرتودهی با استفاده از گاماسل با چشمه کبالت ۶۰ و آکتیویته Ci 10<sup>2</sup>×8<sub>/</sub>7، با سرعت پرتوتابی <sup>1-</sup>Gy.s 087<sub>/</sub>0 در چهار سطح (۱۰، ۲۰، ۳۰ و Gy ۴۰) در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۳ تکرار انجام شدند. نتایج نشان داد جوانهزنی در بذرهای گندم، ذرت، نخود و گوجهفرنگی واکنش مثبت به پرتودهی با پرتو گاما داشتند. اگرچه در بذر لوبیا و پیاز با افزایش دز، جوانهزنی کاهش یافت اما در بذرهای ماش، خیار و کاهو با دزهای بالاتر، درصد جوانهزنی بیشتر شد. واکنش بذرهای مختلف به پرتودهی با پرتو گاما متفاوت است و برای برخی مانند گندم، ذرت، ماش، نخود، گوجهفرنگی و خیار میتوان برای افزایش درصد جوانهزنی و بنیه گیاهچه از پیشتیمار با پرتوگاما استفاده کرد. در دیگر صفات رویشی اندازهگیری شده نسبت به شاهد، بذرهای لوبیا، پیاز و ماش در اثر پرتودهی افزایش نداشتند ولی بذرهای نخود، گندم، ذرت، خیار، کاهو و گوجهفرنگی نسبت به شاهد افزایش داشتند و واکنش مثبت به پیشتیمار با پرتو گاما نشان دادند.پژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Histopathological alteration induced in gill tissue of rainbow trout
(Oncorhynchus mykiss) treated via gamma-irradiated Ichthyophthirius
multifiliis trophonts and coated with alginate nanoparticlesاثر تروفونتهای انگل ایکتیوفتریوس مولتی فیلیس پرتوتابی شده با پرتو گاما و ریزپوشانی شده با نانوذرات آلژینات بر ساختار هیستولوژیک آبشش در ماهی قزلآلای رنگینکمان186191110810.24200/nst.2020.1108FAسعیدمودیپژوهشکدهی کشاورزی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1498-31485، کرج- ایران
دانشکدهی علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، صندوق پستی: 4818168984، ساری ـ ایرانسکینهیگانهدانشکدهی علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، صندوق پستی: 4818168984، ساری ـ ایرانمرضیهحیدریهپژوهشکدهی کشاورزی هستهای، پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1498-31485، کرج- ایرانامیدصفریدانشکدهی منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه فردوسی مشهد، صندوق پستی: 1363-91775، مشهد ـ ایرانJournal Article20190713The <em>Ichthyophthirius multifiliis</em> is one of the most important protozoan pathogens of farmed and wild fish populations. In this study, histopathological effects of gamma-irradiated trophonts of <em>I. multifiliis</em> coated with alginate nanoparticles in rainbow trout gill were evaluated. Therefore, after adaption period the fish with mean weight 30 g were distributed to 4 groups: Two groups were treated with gamma-irradiated trophonts of <em>I. multifiliis</em> and coated with alginate nanoparticles, gamma-irradiated trophonts of <em>I. multifiliis</em>. One group was infected with active trophonts of parasite as positive control. In negative control group, no treatment was used. On day 30, gill tissue from treated, infected and control fish was analyzed for evaluating the histopathological alterations. The results showed that the use of alginate nanoparticles formulated in gamma-irradiated <em>I. multifilis</em> trophonts can significantly decrease severe hyperplasia, sub-epithelial edema, and fusion of the secondary lamellae, focal and multifocal necrosi in gill. Also, gamma-irradiated trophonts of <em>I. multifiliis</em> coated with alginate nanoparticles induced an increase in amount of the gill macrophages in treated fish. Therefore, the alginate nanoparticles can be in leading development of safe and efficient gamma-irraditad trophonts deliver tool in rainbow trout with more useful behavior and fewer side effects on gill tissue.انگل <em>ایکتیوفتیریوس مولتی فیلیس</em> (<em>Ichthyophthirius multifiliis</em>) عامل ایجاد بیماری لکه سفید، یکی از خطرناکترین انگلهای بیماریزا در ماهیان آب شیرین وحشی و پرورشی است. در این تحقیق بررسی اثرات منفی ریزپوشش آلژیناتی تروفونت غیرفعال شده با پرتو گاما در آبشش ماهی بهعنوان بافت اصلی درگیر در بیماری ایک مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، ماهیهای با میانگین وزنی 30 گرم پس از دوره سازگاری، به ۴ گروه تقسیم شدند: 1 گروه از ماهیان با انگل پرتوتابی شده، گروه دیگر با انگل پرتوتابی شده و ریزپوشانی شده با نانوذرات آلژینات و گروه سوم بهعنوان گروه کنترل مثبت با انگل فعال تیمار شدند. در گروه کنترل منفی (شاهد) نیز هیچگونه ترکیبی استفاده نشد. نمونهبرداری از بافت آبشش سی روز پس از تیمار انجام شد. مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از نانوذرات آلژینات جذب شده در تروفونتهای انگل ایک غیرفعال شده با پرتو گاما قادر است به طور معنیداری اثرات هیستوپاتولوژیکی ناشی از هجوم انگل زنده به بافت آبشش مانند هایپرپلازی شدید، ادم زیرجلدی، چسبیدگی لاملاها و نکروز در ماهی قزلآلای رنگینکمان را کاهش داده و همچنین ضمن کاهش آثار هیستوپاتولوژیکی، منجر به افزایش معنیداری در تعداد سلولهای ماکروفاژی گردد. بنابراین میتوان بیان نمود که استفاده از ریزپوشش آلژیناتی بهمنظور انتقال تروفونت غیرفعال شده با پرتو گاما علیه انگل زنده به روش حمامی در ماهی، امن بوده و هیچگونه اثرات سوء بافتی نداردپژوهشگاه علوم و فنون هستهایمجله علوم و فنون هسته ای1735-187141120200521Determination of Hydrogen Fluoride in Uranium Hexafluoride by FTIRاندازهگیری گاز هیدروژن فلوراید همراه با اورانیم هگزافلوراید با روش طیفسنجی زیر قرمز192197110910.24200/nst.2020.1109FAعیسیکاظمانشرکت کالا الکتریک، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1997-87135، کاشان- ایرانمحمدآدینهشرکت کالا الکتریک، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1997-87135، کاشان- ایرانعلیخواجهزادهشرکت کالا الکتریک، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1997-87135، کاشان- ایرانحسینشاه میربرزکیشرکت کالا الکتریک، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1997-87135، کاشان- ایرانوحیدچگینیشرکت کالا الکتریک، سازمان انرژی اتمی، صندوق پستی: 1997-87135، کاشان- ایرانJournal Article20181201High reactivity of uranium hexafluride compound is responsible for the impurity production of hydrogen fluoride in the enrichment industry process. The presence of this interference gas will disrupt uranium enrichment process. For this reason, measurement of hydrogen fluoride gas in uranium hexafluoride matrix as one of the important factors in the enrichment industry was carried out by FTIR spectrometry. Using of a new manifold system and a 10 m pathlength reflectance gas cell can lead to perform the analysis of hydrogen fluoride in the easier and more appropriate conditions than the ASTM method. The results obtained from the optimization of the present method are as flow: reduction of utilized UF<sub>6</sub> (≈ 80%), elimination of liquid N<sub>2</sub> for sample preparation, and simplification of sampling. Among the five standards and international regulations available, the ISO/IEC 17025 standard considerations is used, and verification parameters such as linearity, accuracy, precision, detection limit, quantization limit, and uncertainty of the results for the effect of the existing errors were studied.واکنشپذیری زیاد ترکیب اورانیوم هگزافلوراید عامل تولید ناخالصی هیدروژن فلوراید در فرایند صنعت غنیسازی میباشد. حضور این گاز مزاحم سبب برهم خوردن معادلات غنیسازی اورانیم میگردد، به همین دلیل اندازهگیری گاز هیدروژن فلوراید در بافت اورانیم هگزا فلوراید بهعنوان یکی از فاکتورهای مهم در صنعت غنیسازی، با استفاده از طیفسنجی مادون قرمز صورت گرفته است. با استفاده از سیستم ورودی طراحی شده و سل گازی انعکاسی 10 متری، امکان آنالیز هیدروژن فلوراید در شرایطی بهتر از روش استاندارد ASTM میسر شد. کاهش چشمگیر میزان مصرف اورانیم هگزافلوراید (به میزان 80 درصد)، حذف بهکارگیری ازت مایع در آمادهسازی نمونه، سادهسازی روش نمونهگیری، از نتایج بهینهسازی روش میباشد. از بین پنج استاندارد و مقررات بینالمللی موجود، ملاحظات استاندارد ISO/IEC 17025 مد نظر قرار گرفته و پارامترهای صحهگذاری از قبیل خطیبودن، صحت، دقت، حد تشخیص، حد اندازهگیری کمی و عدم قطعیت نتایج نیز برای تأثیر اثر خطاهای موجود مورد بررسی قرار گرفت.