تأمین باریکه مرجع الکترون با انرژی زیاد
صفحه 1-8
عبدالرضا سلیمانیان؛ کلاوس دریکوم
چکیده دزیمتری پرتوهای یونساز متّکی به استانداردهایی است که توسّط نهادهای ملّی و بینالمللی ذیصلاح تدوین میشوند. میدانهای مرجع پرتوهای یونساز به عنوان واسطة بین استانداردهای اندازهگیری و کاربران پرتوها عمل میکنند. در این مقاله نحوة معرفی یک باریکة مرجع الکترون با انرژی زیاد و دُز مشخص، براساس استاندارد DIN6800-2، شرح داده شدهاست. برای این کار باریکة الکترون یک شتابدهندة خطی از نوع Philips SL75-20 با انرژی اسمی MeV 20 بکار رفته است. کیفیت باریکة الکترون با استفاده از یک اتاقک یونش صفحه موازی بر حسب انرژی میانگین باریکه در سطح یک فانتوم آب تعیین گردیده است. سه اتاقک یونش استوانهای مختلف بر حسب استاندارد اوّلیة دُز جذبی آب در میدان پرتو گامای Co-60 سنجهبندی شدهاند، پاسخ اتاقکهای یونش نسبت به عوامل تأثیرگذار، مانند اثر قطبش ولتاژ و بازترکیبی یونها، در باریکة الکترون بررسی شدهاند، سپس هریک از این اتاقکها برای سنجهبندی سیستم ناظر دُز شتابدهنده، که خود شامل دو اتاقک یونش استوانهای در فانتوم آب است، در شرایط مرجع اندازهگیری، به طور مستقل به کار رفتهاند. در نهایت، میانگین ضریب سنجهبندی بر حسب دُز جذبی آب، برای سیستم ناظر دُز با انحراف معیار کمتر از 0/3% تعیین شده است. خطای کلّی در تعیین دُز جذبی آب در باریکة الکترون در شرایط مرجع، 1/4% برآورد شده است.
تولید رادیوایزوتوپ سلنیوم-75 برای کاربردهای پزشکی هستهای و نشاندار کردن حلقه اتمی ناجور Se]75-[ 1، 2، 3- سلنادیازول
صفحه 9-16
امیررضا جلیلیان؛ پژمان روشن فرزاد؛ حسین آفریده؛ مهشید ثابت؛ غلامرضا اصلانی
چکیده رادیوایزوتوپ سلنیوم - 75 به صورت عنصری خالص به منظور نشاندار کردن ترکیبات آلی، به وسیلة بمباران پروتونیتری اکسید آرسنیک طبیعی با پروتونهای دارای انرژی 22 مگا الکترون ولت تهیّه شد. این عنصر پس از طیّ مراحل استخراج شیمیایی به روش استخراج حلّال- حلّال، در فاز آلی (بنزن) استخراج گردید. پس از اجرای مراحل کنترل کیفی و حصول اطمینان از خلوص شیمیایی، رادیوشیمیایی و رادیونوکلئیدی آن، بر اثر فرایند اکسیداسیون بهSe]75-[ دی اُکسید سلنیوم تبدیل شد و در اثر واکنش در حلّال اسید استیک یخسان (گلاسیال) و اتیل استواستات نیمه کاربازون، مادّه نشاندارشدة Se]75-[ 5- اتوکسیاتیل 4- متیل 1 و 2 و 3- سلنادیازول بدست آمد. سپس این مادّه نشاندار به وسیلة روشهای شیمیایی تخلیص شد و مورد کنترل کیفی (شامل مراحل کنترل رادیونوکلئیدی- رادیوشیمیایی- شیمیایی- ضد میکروبی و مواد تبزا) قرار گرفت. کنترل کیفی نشان داد که محصول نهایی از درجة خلوص مطلوبی برخوردار است.
تهیّه لولههای پلیاستیرنی و پلیپروپیلنی پوششدار شده با پادتن T3 برای کیتهای T3-RIA
صفحه 17-24
بهزاد مهدیانی؛ مسعود محرم زاده؛ موسی پورعبدی؛ رضا نجفی
چکیده بهترین روش برای سریعتر انجام دادن آزمونهای تیروئیدی، کاستن مراحل آزمایشی توسّط آزمایشکنندگان است. مراحل کلّی در آزمایش «پرتو ایمن آزمونی» عبارتند از افزودن استانداردها، هورمون نشاندارشده با یُد رادیوآکتیو و پادتنها. چنانچه یکی از این مراحل کاسته شود، سرعت انجام آزمایش افزایش مییابد. در این مورد طی سالهای گذشته تحقیقات و آزمایشهای متعدّدی در بخش رادیوایزوتوپ سازمان به عمل آمده که نتیجة آنها حذف مرحلة افزودن پادتن در آزمایشهای تیروئیدی به روش پوششدار کردن لولههای آزمایش با پادتن است. در این باره، احتمالات و شرایط مؤثّر در آزمایشها بررسی شدهاند و در این تحقیقات، انواع لولههای پلیپروپیلنی و پلیاستیرنی بکار رفتهاند. همچنین شرایط فیزیکی و شیمیایی متعدّدی، هم در مرحله تهیّه لولهها و هم در طی انجام آزمایشهای کنترل کیفی مطالعه و بررسی شدهاند و کیتهای تهیّه شده به صورت آزمایشی در اختیار آزمایشگاههای تشخیص طبّی و بیمارستانهای معتبر قرار گرفته و اغلب تأیید شدهاند. نتیجه کلّی این فعّالیتها و تحقیقات مؤیّد توان این بخش در تهیّه و تولیدکیتهای تیروئیدی T3 و T4، دارای لولههای پوشش داده شده با پادتن است که توأم با تغییرات ویژة اِعمالشده به آنها بوده و مستلزم پشتیبانی است.
تهیّه کیت [I131] متا یُدو بنزیل گوانیدین (MIBG- I131)
صفحه 25-30
علی ستاری
چکیده متا یدوبنزیل گوانیدین به عنوان هم فرمول ”نوراپینفرین“ با اتّصال به یُد رادیوآکتیو به صورت MIBG-I123 و MIBG-I131 به ترتیب برای تشخیص و درمان اختلالات غدّة فوق کلیوی، مانند فئوکروموسیتوما و نوروبلاستوما بکار رفته است. در این کار پژوهشی روشی سریع برای تولید MIBG-I131 عرضه شده است. متایدوبنزیل گوانیدین در مجاورت محلول سولفات مس به I131 اضافه و به مدّت 30 دقیقه در حمام آب جوش قرار گرفت. اساس این کار بر مبنای واکنش جانشینی هسته دوست با حضور یون 1Cu+ و عوامل احیاکنندة کمکی با حرارت دادن محیط واکنش استوار است. برای تنظیم pH و همتنش کردن محلول از بافر سیترات استفاده شد. در این روش، درجة خلوص رادیوشیمیایی بیش از90% بدست آمد. برتری این روش که آن را نسبت به روشهای دیگر متمایز کرده است سهولت تهیّه و کنترل سریع آن در مراکز پزشکی هستهای است.
تشخیص پرتودیدگی سیب زمینی به وسیله اندازهگیری امپدانس الکتریکی
صفحه 31-36
منیره شریف زاده؛ مصطفی سهرابپور
چکیده در این کار پژوهشی، هویت سیب زمینی پرتودیده (نوع آلفا)، به وسیلة امپدانس الکتریکی آن تعیین و بررسی شده است. اعمال جریان متناوبی حدود 3 میلی آمپر همراه با تغییردادن بسامد آن توسّط الکترودهای فلزّی که درون برشی از سیب زمینی فروبرده میشود، سبب تغییر امپدانس آن شده و در بسامدهای خاصّی تشخیص امکانپذیر میگردد. پارامترهای موردنظر عبارتند از: نسبت امپدانسها از صفر تا 180 ثانیه (Z0/Z180)پس از قراردادن الکترود در نمونه، همچنین نسبت آنها در بسامدهای بالا (kHz50) به بسامدهای پایین (kHz 5، 0.5، 0.05). نتایج آزمایشها نشان میدهند که افزایش مقدار دُز باعث افزایش امپدانس میشود، در صورتی که افزایش بسامد جریان موجب کاهش آن میگردد، به طوری که عملاً تشخیص نمونههای پرتودیده در بسامدهای بالاتر از kHz50 امکانپذیر نخواهد بود. همچنین نسبت Z50k/Z5kبه سبب بستگی داشتن به دُز جذب شده و تغییرات اندک آن در مدّت نگهداری نمونهها بهترین پارامتر برای تعیین هویت نمونههای پرتودیده، حتی حدود 6 ماه پس از پرتودهی است و میتوان با آن مقدار دُز را نیز برآورد کرد. از نتایج تجربی بدست آمده در بسامدهای ذکر شده نیز روابط ریاضی مناسبی که نمایانگر ارتباط امپدانس با دُز جذب شده و دمای اندازهگیری باشد در قالب سه فرمول استنتاج شد. با این فرمولها میتوان مقدار دُز را در محدوده دمای اندازهگیری شده (°C35 - 20) با خطای حداکثر 8 درصد برآورد کرد.
تهیّه مجموعه نرمافزاری QuantInt برای تفسیر کمّی و دقیق دادههای مغناطیسی و گرانی سنجی و یک نمونه تفسیری در اکتشاف اورانیوم
صفحه 37-48
محمداحسان حکمتیان
چکیده در اکتشافات معدنی، پیجوییهای زیرزمینی برای تعیین شکل و ابعاد و عمق تودههای معدنی، در مکانهایی از سطح زمین که برونزدگی کانساری وجود ندارد یا برونزدگیها برای بررسی شکل و ابعاد تودههای معدنی کافی نیست اهمیّت اساسی دارند. پیجوییهای زیرزمینی، صرفنظر از عملیات حفّاری که هزینه زیاد دارد، محدود به تفسیرهای کمّی اطلاعات ژئوفیزیکی میشود، علاوه براین، مناسبترین محلهای حفّاری هم به وسیلة همین تفسیرهای ژئوفیزیکی معین میشوند. برای این منظور، مجموعة نرمافزار QuantInt که مشتمل بر حدود 10000 خط برنامه نویسی به زبان ”Visual Basic“ است با قابلیت تفسیر کمّی در حوضة دادههای مغناطیسی و گرانی سنجی تهیّه شده است. این نرمافزار، علاوه بر چنین قابلیتی، توان تصحیح زمینگان و محاسبة چگالی متوسّط سنگها را هم دارد. در این مقاله یک نمونة تفسیر کمّی هم که به وسیلة این نرمافزار با هدف اکتشاف اورانیوم صورت گرفته، ارائه شده است.
بهینه سازی آرایش چالهای انفجاری در حفر چاههای معدن اورانیوم ساغند
صفحه 49-55
محمدرضا نیک گفتار؛ عطاءا... بهرامی؛ عباس شجاع
چکیده معدن اورانیوم ساغند به روش زیرزمینی استخراج خواهد شد. برای دسترسی به این ماده معدنی و استخراج آن حفر دو حلقه چاه عمیق به عمق350 متر و به قطر مفید 4 متر طرّاحی شده است. در این مقاله، نتایج اجرای دو الگوی چالزنی و انفجاری (آتشباری) که توسط کارشناسان روسی و چینی برای حفر این چاهها عرضه شدهاند مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و نقاط قوّت و ضعف آنها مشخص شده است. در نتیجه با توجّه به اشکالات فنی و اجرایی, الگوی جدیدی از ترکیب این دو الگو پیشنهاد و با اِعمال ضرایب آزمون و خطا و اصلاحات لازم در الگوی پیشنهادی، که مزایای بیشتری دارد، برای ادامه کار انتخاب شده است.
Novel Method for Stripping of Molybdenum (VI) after its Extraction with Cyanex 301
صفحه 57-63
K Saberian؛ M Ghannadi Maraghe
چکیده Hydrofluoric acid has been used as a novel stripping agent for molybdenum (VI) after its extraction with Cyanex 301. In the extraction steps effects of parameters such as type and initial concentration of acid, type of diluent, extractant concentration, metal concentration and temperature have been studied. In thestripping step, the effects of various stripping agents on stripping efficiency have been investigated. Also, the effects of concentration of hydrofluoric acid, stripping time, volume of hydrofluoric acid and numbers of stages of stripping have been studied. Molybdenum (VI) has been effectively separated from a large number of elements in binary mixtures with very high tolerance limits. Finally, the optimized method has been extended tothe analysis of Mo (VI) in spent molybdenum catalysts.